سلام بر حسین (علیه السلام)
بسمه تعالی

بسمه تعالی

بامطالعه ي قسمت هاي قبلي اين سلسله مباحث با تعدادي از كاركرد عزاداري امام حسين عليه السلام آشنا شديم ، در اين بخش كه احتمالاً آخرين بخش اين سلسله مباحث است با برخي ديگر از اين آثار و فوايد عزاداري آشنا مي شويم .
مبارزه و پيكار حق و باطل، يك پيكار و مبارزه مستمر و دائمي است. منتهي در هر عصر و زماني با شيوه ها و روش هاي خاص و جديد تري ظاهر مي شود، در روزگار ما روش هاي به كارگرفته شده از طرف جبهه هاي باطل از تنوّع ، پيچيدگي ، فريبندگي ، ظرافت و دقت بيشتري برخوردار است و بسيار با حساب و برنامه ريزي شده و غافلگيرانه همه چيز مردم را در معرض تهديد ، دگرگوني ، تحريف ، نابودي و...همه جانبه قرار مي دهد ، تهاجم فرهنگي ، اشاعه ي فحشا و منكرات كه امروز از در و ديوار شهر و ديار سرازير مي شود از بيرون برنامه ريزي شده و در داخل اغلباً توسط خود مردم ناآگاه اجرا مي شود ، اين مسئله چيزي است كه اگر كمي در مورد آن دقت نمائيم به عمق خطر و ويرانگري آن كاملاً آگاه خواهيم شد ، ايستادگي در برابر اين خطر تهديد كننده ي دين ، دينداري ، فرهنگ و كلتور بومي مردم و ... سختي ها و مشكلات خود را دارد و در اين ميدان كساني مي توانند مقابله كنند كه در صف حقپايدار، با بصيرت كامل ديني و صبور بر طريق حق باشد . كسي كه اهل بصيرت ، صبر و علم به مواضع حق نباشد به فرموده اي امام علي عليه السلام ، از حق بريده و بهباطل مي گرود : «الا و لا يحملهذا العلَم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق؛ بدانيد كه پرچم مبارزه با باطل وكفر را جز آنها كه اهل بصيرت و صبر هستند و به جايگاه و موضع حق علم دارندنميتوانند بر دوش بكشند».
مجالس عزاداري امام حسين عليه السلام بدون شك يكي از عوامل مهم بصيرت بخشي ، مقاوم سازي و تبيين كننده مواضع حق و معرفي چهره ها و برنامه هاي باطل در هر زماني است و به همين جهت بدخواهان نيز با اطلاع از اين نقش احياكنندگي تفكر ديني عاشوراي حسيني همواره سعي مي كنند، با بي محتوا كردن جلسات عزاداري و پرداختن به ظاهر ، در نتيجه جامعه را نيز از شعور و بصيرت ديني تهي كنند و اين آفتي است كه هميشه جامعه ي اسلامي راتهديد ميكند و همانند بيماري سرطان پيكر اجتماع را فرا ميگيرد، روحيه ي ذلت ، خواري ، لذت طلبي ، عياشي ، شهوت پرستي ، غفلت و بي توجهي و ظلم پذيري و... را در افراد و جوامع پديدميآورد و آنان را با گرفتار كردن در شهوات ، لذات ، عيش و نوش ، راحت طلبي و...از عكسالعمل در برابر مظالم و غارت سرمايه هاي ملّي و ديني شان باز ميدارد، سرانجامدشمنان اسلام خواستههاي خود را بر آنان تحميل ميكنند و آنان نيز بدون مقاومت لازم پذيرا ميشوند!!
تهاجم فرهنگي، تخريب و ترور شخصيت ، تحريف مسايل ديني و... در زمان امام حسين عليه السلام و قبل از آن نيز وجود داشته و در هر زماني متناسب با اقتضائات زمان به پيش رفته است ، در صدر اسلام نيز صفات ممتاز و برجسته ي مسلمانان عصر پيامبر (ص) و ياران علي (ع) را به يغما برده است ، كساني را بر كرسي قدرت و رهبري مردم مسلمان نشانده است كه بويي از اسلام نبرده اند و مسلمين نيز بدون احساس كمترين تغيير و واقعه ي ناگوار، با كمال آرامش مشغول زندگي ،جمع آوري پول و ثروت ، آباد كردن زندگي خود و فرزندان شان بوده اند و در عين پذيرش اين اوضاع و احوال در ظاهر برنامه هاي مذهبي و ديني شان را هم انجام داده اند ، هم در كربلا آمده و خون عزيز رسول خدا(ص) را به زمين ريخته اند و از اين كار هيچ باك نداشته اند بلكه آن كار را نيز به قصد تقرّب به خدا انجام داده اند!! و هم پس از آن به حج رفته اند و در حين احرام حج وقتي خون پشه اي را در لباس احرام خود ديده اند ، از حكم خون پشه نيز سوال كرده اند كه حالا تكليف حج او چطور شده است !!
قيام امام حسين عليه السلام در روز عاشورا در چنين شرايطي كه جامعه ي اسلامي را غفلت ، سستي ، پذيرش تبليغات و تهاجم فرهنگي دشمن و خواب سنگين فراگرفته بود ، صورت گرفت تا اين مردم كه با هيچ چيزي به حركت و تكان و واكنش واداشته نمي شود لااقل با ريختن خون خود و خون عزيزان و اسارت اهل بيت خود به آنها روح حركت و مقابله ببخشد و فرسودگي را از پيكر امت اسلامي بزدايد و فرو پاشي نظام آلوده به اسلامِ ابوسفياني را نويد دهد .
آري ، امام حسين عليه السلام قيام كرد تا به مردم عشق و اميد ببخشد ، عشق و اميد ركن اصلي زنده شدن ملت ها است، مردمي كه احساسديني داشته باشد شخصيت، عشق وايدآل پيدا مي كند، آن زمان خود را در برابر هرچيز و هركس نمي بازد بلكه در برابر آن ها به مقابله بر مي خيزد .
امام حسين(ع) خواست عزت فرهنگي و شعور ديني مردم را احيا و رسالت ديني مسلمانان را براي هميشه تاريخ يادآوري كند كه اقبال لاهوري اين هدف را به اين خوبي به شعر در آورده است كه :
تيغ بهر عزت دين است و بس مقصد او حفظ آئين است و بس
ما سوالله را مسلمان بنده نيست پيش فرعوني سرش افكنده نيست
خون او تفسير اين اسرار كرد ملت خوابيده را بيدار كرد
تيغ لا چون از ميان برون كشيد از رگ ارباب باطل خون كشيد
نقش الا الله بر صحرا نوشت سطر عنوان نجات ما نوشت
رمز قرآن از حسين آموختيم زاتش او شعلهها اندوختيم
شوكت شام و فرّ بغداد رفت سطوت غرنا طه از ياد رفت
تار ما از زخمهاش لرزان هنوز تازه از تكبير اوايمان هنوز
اي صبا اي پيك دور افتادگان اشك ما بر خاك پاك او رسان
همين اثر مبارزه با تهاجم فرهنگي و پيدايش بصيرت ديني را پيروان امام حسين در مكتب عاشورا و در مجالس عزاداري آن حضرت نيز به خوبي به دست مي آورند و با بازسازي تفكر دينيشان بسياري از تبليغات و تهاجمات فرهنگي دشمنان اسلام را خنثي و بي اثر مي سازند . عزاداري تجلّي بيعت عاشقانه با تفكر حسيني است؛ سوگواري و توسل مكتب عالي سازندگي انديشه ي ديني است. بازگويي تاريخ عاشورا، ايمانرا استحكام،اخلاق را نيك و همت را بالا ميبرد. اگر براي ترغيب مردم به فضايل انسانيو زنده كردن تفكر ديني مؤثّرترين راه،ارائه الگوهاي عملي است، چه كسي سزاوارتر ازامام حسين(ع) و ياران با وفاي آن حضرت ؟
چه كسي بالاتر از قمر بني هاشم پرچمدار انقلاب كربلا كه وقتي دشمن با ناجوانمردانگي با كمين دست راست آن حضرت را از بدن جدا مي كند ايشان بارمسئوليت پرچم و مشك آب را بردوش چپ افگنده و اين شعار رزم را سر مي دهد كه :
والله ان قطعتموا يميني اني احامي ابداً عن ديني
به خدا قسم ! ولو دست راست مرا از بدن جدا كرده ايد ولي من براي هميشه از دين خود حمايت و پشتيباني مي نمايم.
موريس دوكبري در پاسخ به مخالفان عزاداري ميگويد:اگر آنان حقيقت عاشورا راميدانستند اين عزاداريها را مجنونانه نميپنداشتند، زيرا پيروان حسين در اين مراسمياد ميگيرند كه پستي و زير دستي و استعمار و استثمار را نبايد قبول كرد، زيرا شعاررهبرشان تن ندادن به زير بار ظلم و ستم بود... ملتي كه از گهواره تا گور تعليماتش چنيناست، همه سربازان حقيقي عزت و شرافتند. امروز اگر استقلالي در مسلمانان مشاهدهميشود عامل اصلي آن پيروي از دستورات قرآن و اسلام است و خواهيم ديد روزي را كهمسلمانان عالم در سايه اتحاد واقعي مانند صدر اسلام شرق و غرب و عالم را مطيع اوامرخود سازند.
عزاداري عزت ديني است،چرا كه:
درس آزادي به دنيا داد رفتار حسين
بذر همت در جهان افشاند افكار حسين
با قيام خويش بر اهل جهان معلوم كرد
تابع اهل ستم گشتن بود عار حسين
زندگي پيكار باشد در ره انديشهها
باشد اين گفتار شيرين و گهربار حسين
بنابراين يكي از عوامل مهم ومؤثر جلوگيري از تأثيرتهاجم فرهنگي دشمنان و مخالفان مجالس عزاداري امام حسين عليه السلام است كه به دليل كمبود فرصت از توضيح بيشتر پرهيز نموده به همين مقدار اكتفا مي كنيم.
يكي ديگر از آثار خيلي مهم عزاداري امام حسين عليه السلام احيا و ترويج ارزشها و پيامهايي است كه در نهضت كربلانهفته است. عزاداران سعي ميكنند، به اندازه ي همت خود، آن ارزشها را دارا شوند و ازپيامها درس بگيرند وجامعه را نيز به سمت آن ارزشها سوق دهند.
تبيين و تحليل همه ي ارزشها و پيامها، بحثي مستقل و نوشتاري جداگانه ميطلبد كه اگر خداوند عمري ببخشد ، در فرصت هاي ديگر به آنها خواهيم پرداخت و با بيان آنها به خوبي به ارزش و اهميت آنها پي خواهيم برد و آن موقع به ارزش و اهميت جلسات كه اين ارزشها و اهداف را احيا و بازسازي نمايد مانند مجالس عزاداري امام حسين عليه السلام نيز پي خواهيم برد .
در اين جا به همين مقدار اكتفا نموده و اذعان مي داريم كه فلسفه عزداراي امام حسين و كاركردهاي آن در اين چيزهايي كه بيان شد خلاصه نمي شود بسياري از چيزهايي ديگري نيز ممكن است در اين جلسات وجود داشته باشد كه به آنها اشاره نشده است و بسياري از چيزها در نگاه ابتدايي به ذهن ما نرسيده است و بسياري از آنها نيز از حد و اندازه فهم محدود و ناقص ما بالاتر است نظير ثواب هاي فراواني كه براي اين جلسات عزاداري بيان شده است و آنها نياز به بحث بيشتري دارد .
به هر حال از خداوند متعال مسئلت مي كنيم كه به همه ما توفيق شناخت و معرفت معارف ديني و ارزشهاي الهي از جمله شناخت شخصيت امام حسين عليه السلام و اهداف و پيام و عظمت آن حضرت و اهميت مجالس عزاداري آن بزرگوار را بيش از پيش عنايت كند و در هر سال و ماه محرمي نكات تازه و جديدي از اين درياي ايثار ، از خود گذشتگي ، عزت طلبي ، دين مداري و ... نصيب ما بسازد .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
مظفري
12محرم 14۳0
التماس دعا
در بخش هاي قبلي اين سلسله مباحث با تعدادي از فلسفه و كاركرد عزاداري امام حسين عليه السلام ولو به صورت مختصر و اجمالي آشنا شديم در اين بخش با برخي ديگر از اين آثار و فوايد عزاداري آشنا مي شويم .
يكي از آثار مثبت و مفيد عزاداري، تلطيف روح انساني است، زيرا كسي كه در اين مراسمشركت ميكند و بر مظلوميت شهيدان كربلا اشك ميريزد در پايان از كار خود احساسرضايت قلبي ميكند و حسّ لطافت و پاكي و زدوده شدن بارغم و اندوه به او دست ميدهد و نسبت به هم نوعان خود حالت صميمي پيدا ميكند، حتي از بار عقدهها و مشكلاتدروني خودش نيز كاسته ميشود و سختيها و گرفتاريهاي زندگي ماشيني امروزي كه واقعيتي انكار ناپذيراست، براي اوبهتر تحمل كردني ميشود.
تشريح و تبيين بهتر اين كاركرد ، وظيفه ي متخصصان و دانشمندان روان شناس است كه آنها مي توانند با اصطلاحات علمي و ميزان دقيق اين كاركرد و با توجه به مقدار نياز انسان به چنين تلطيف روحي، اين بحث را ارائه كنند وما تنها در حد تجارب شخصي و يافته هاي حضوري خود بسيار در حد كلّي و عمومي ، اين كاركرد را در خود احساس مي كنيم و آن را يكي از آثار مثبت عزاداري مي دانيم.
باتوجه به نگاه ديني كه انسان را داراي دو بُعد روح وجسم مي داند و اصالت و اهميت انسانيت را به روح او مي بخشد ، طبيعتاً هر چيز كه بربٌعد روحي انسان تأثيرگذار باشد، آن چيز بيش از چيزي كه برجسم فقط تاثيرگذار است ، اهميت دارد، از اين جهت جنبه ي روحي و معنوي عزاداران حسيني در ماه محرّم ، در حد ظرفيت و استعداد هر فرد ، تقويت مي شود و آنها در اين ماه بيش از ماه ها و روزهاي ديگر به كارهاي خير، خوبي ، معنويت ، نماز، انفاق ، زيارت ، همكاري و همدردي و نذر و خيرات و... رو مي آورند و حتي بسياري از گناهكاران دست از بسياري از جرم ، جنايت، گناه، خود خواهي و... برمي دارند و كنترل و مراقبت بيشتري بر اعمال و رفتار شان اِعمال مي كنند.
اين اثر عزاداري ، درست مانند اثر روزه داري در ماه مبارك رمضان است كه در آن ماه نيز به خاطر روزه داري و در اثر تقويت جنبه هاي روحي روزه داران و مومنان ، كارهاي خوب رونق گرفته و بسياري از كارهاي بد در بين مردم كاهش مي يابد.
از آثار مثبت مراسم عزاداري براي شهيدان كربلا اين است كه افراد معتقد ومؤمن، بر محور امامت، شهادت و دين، دور هم جمع ميشوند، دستهها و گروه هايي را تشكيل ميدهند و به اين وسيله همبستگي ديني و اجتماعي بين مردم تقويت ميشود. تشكيلهيئتهاي مختلف و دستهها در ايام عزاداري موجب مودّت و نزديكي بين افراد جامعهميگردد، شور و شوق مذهبي بسياري به خصوص در ميان جوانان، نوجوانان و كودكان بهوجود ميآورد. اين هيئتها و دستهها اگر به صورت برنامه ريزي شده و كمي سازماندهي شده عمل كنند و بر نامه هاي شان محدود به ده شب محرم و فقط محدود به عزاداري صرف نباشد بلكه برنامه ها و جلسات هفتگي ، ماهانه و... و برگذاري كلاس ها و آموزش مهارت هاي لازم و... و انجام كارهاي خيريه و عام المنفعه و... در بين سال هم در بين خود داشته باشند، نقشي همانند احزاب در جوامع مدني و سازمان هاي غير دولتي يا همان N.G.O ها را به خوبي ايفا مي توانند و جانشين شايستهاي براي احزاب و بلكه بهتر و بالاتر از آنهاست، زيرا اتحاد دراحزاب و گروه ها عمدتاً بر اساس منافع سياسي و مادي پديد ميآيد، ولي در هيئتها و دستههايعزاداري بر محور دين و معارف ديني شكل ميگيرد و از خود خواهي ها ، شهرت طلبي ها ، منافع مادي و رقابت هاي منفي و... در آن ها خبري نيست و تا زماني كه اين هيئت ها و دسته هاي عزاداري به خاطر خدا و دين خدا و عزاداري امام حسين عليه السلام بر پا شود، اتحاد و همبستگي و هماهنگي ديني و اجتماعي شان نيز پا برجا و ثابت مي ماند و اگر خداي نخواسته از اين مسير منحرف شود و پاي رقابت هاي قومي ، محلّي و منطقه اي و محل عقده گشايي افراد و اشخاص و ايجاد رقابت هاي منفي پيش بيايد ديگر آن زمان حساب آنها از دسته ها و هيئت هاي عزاداري جدا شده و اين كاركرد نيز براي شان متصور نخواهد بود .
يكي ديگر از آثار مثبت مراسم عزاداري، فوايد مادي آن است، چنان كه در اينگونه مراسمها،معمولاً افراد نيكوكار به اطعام عزاداران ميپردازند كه قهراً چيزي هم نصيب نيازمندانواقعي ميشود؛ مشكلات نيازمندان دراين جلسات مطرح و در رفع آن اقدام عملي صورت ميگيرد و پولهايي برايساختن يا تعمير مسجد و خريد وسايل لازم مراكز ديني و يا براي رفع نيازمنديهايمستمندان جمع آوري ميشود. در حقيقت اين گونه مراسمها نمودي از مشاركتاجتماعي مردم براي رفع مشكلات اقتصادي و اجتماعي براي اطلاع آنان از اوضاع وشناخت بهتر همديگر و تأليف و تقريب دلها نسبت به يكديگر است.
ما در دوران مهاجرت و دور از وطني به خوبي شاهد آثار با بركت اين جلسات عزاداري در اين بخش بوده و هستيم ، بسياري از كارهاي خير ، جمع آوري كمك ها براي انجام كارهاي ديني و فرهنگي و تصميمات مهم ديگر در اين جلسات گرفته شده است كه بسياري از آنها همه شاهد هستيم و نياز به توضيح و ذكر مصاديق آن احساس نمي شود .
ادامه دارد....
السلام عليك يا اباعبدالله و علي الارواح اللتي حلّت بفنائك عليكم مني جميعاً سلام الله ابداً ما بقيتُ و بقي الليل و النهار و لا جعل اللهُ آخر العهد مني لزيارتكم السلام علي الحسين وعلي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين عليه السلام
ضمن عرض تسليت فرا رسيدن سالروز شهادت و عاشوراي اباعبدالله الحسين عليه السلام به پيشگاه مقدس ولي عصر (عج) و همه ي شيعيان و بينندگان و دوستان محترم ،ادامه مباحث قبلي را به صورت مختصر تر پي مي گيريم
يكي از آثار مهم و مثبت مراسم عزاداري، آموزش معارف ديني به مردم درجلسات عزاداري توسط واعظان و عالمان ديني است. سخنرانان در اين مراسم به بيان احكام و معارف ديني ميپردازند؛از نماز، روزه، حج، خمس، زكات، مسائل خانوادگي و اخلاق، صله ي رحم، ترحم به همديگر ورسيدگي نسبت به بينوايان و معارف اسلام ميگويند و مردم را با گفتار خويش به سويآشنايي و عمل به معارف ديني سوق ميدهند.
در روزگاري كه مردم متديّن ما از دسترسي به هر گونه رسانه هاي خبري ، علمي ، ديني و... از قبيل راديو ، تلويزيون ، روزنامه ، مجله ، كتاب و... محروم بودند و در بسياري از جاها يي كه امروز نيز از اين رسانه ها به صورت مفيد خبري نيست و در بسياري از جاها كه از اين وسايل جمعي نيز استفاده مي كنند باز هم يكي از راه هاي مهم آموزش هاي ديني همين مجالس عزاداري حسيني است كه اگر به خوبي اداره شوند بهترين كارايي و مؤثرترين كاركرد خودش را در اين جهت ارائه مي كنند و به راستي، اگر اينگونه مراسمها، با همه ي عيب و نقص هايش نبود، در قدم اول در هماوري و تجمّع جمعيت ها از هر قشر و گروه و از هر جنس و هر سن به مراكز ديني و در قدم دوم در تعليم معارف ديني براي آنها چه قدر مشكلات فراواني داشتيم. ولي بحمد الله كه اين سفره به بركت قيام خونين شهداي كربلا گسترده است هم اين كاركرد عزاداري را از گذشته به خوبي به ياد داريم و هم براي آينده بايد از اين عامل مهم عزاداري به خوبي استفاده كنيم.
از آثار ديگر مهم مراسم عزاداري براي شهيدان كربلا، نمايش قدرت معنوي و سياسيجامعه ي پيرو اهلبيت است. پيروان امام حسين(ع) با اجتماع خود طرف داري وهمبستگيشان را با امام(ع) به همگان نشان ميدهند و به همه ميفهمانند كه ما ادامهدهندگان راه آن حضرتيم و با هم بر محور دوستي و طرفداري از امام حسين(ع) متعهدو منسجم هستيم.
در زيارت عاشورا كه بيانگر اهداف امام حسين وبهترين وسيله ي ارتباط امت به امامشان است به خوبي فلسفه سياسي اين قيام را مييابيم:
«بأبي انت و امّي لقد عظم مصابي بك فاسئل الله الذي اكرم مقامك و اكرمنيبكَ ان يرزقني طلب ثارك مع امامٍ منصور من اهل بيت محمّدٍ؛ «پدر و مادرم فداي توباد، تحمل حزن و مصيبت تو بر من (و تمام شيعيان) به سبب ظلم و ستمي كه بر شمارفت، دشوار است پس از خدايي كه مقام تو را گرامي داشت، و مرا هم به سبب تو عزتبخشيد درخواست ميكنم كه روزي من گرداند تا با امام منصور از اهل بيت محمد(ص)-امام عصر (عج)- خون خواه تو باشم».
طبق اين نگاه، نهضت حسيني به صورت يك ثار دايم مطرح است ثاري كه يكشيعه بايد در هر زمان و در هر مكان در گرفتن آن اهتمام ورزد يعني در مبارزه ي پيگير حق و باطل، قيام عاشورا يك قيام اسوه و الگو است و چنان تصوير شده كه گويي همه اهل باطل دراين خون ريزي نقش داشتهاند و بايد از آنان انتقام گرفت.
در جاهائيكه امروز امكانات و امنيت حاكم است هيچ مانور و رزمايش سياسي و معنوي به اندازه مراسم عزاداري و راه اندازي دسته هاي سينه زني مردم را به صحنه آورده نمي تواند ، اگر اين دسته جات به صورت يك پارچه و در يك شكل و دسته در روز عاشوراي حسيني به عزاداري بپردازند و از پراكندگي و بي نظمي و چند دستگي و... پرهيز كنند و هر كسي حرف خودش را نزند و همه سخن روز و مطالبات به حق شان را مطرح كنند مطمئناً مراسم عزاداري و دسته جات عزاداري بزرگترين مانوري است كه مي تواند فرياد آنها را به دوست و دشمن برساند و همه هم متوجه اين حضور و اين وفاداري و همكاري و... بشوند و اين نكته ي مهمّي است كه بيش از اينكه خودي ها متوجه آن بشوند مخالفان و دشمنان متوجه شدند و امروز به هر وسيله ي ممكن تلاش مي كنند تا با انواع ترفند ها جلوي اين حضور انبوه و ميليوني شيعيان را بگيرند!! ما بايد مواظب باشيم.
يكي از اهرمهاي قدرت، مظلوميت است. مظلوم و طرفدارانش، ميتوانند بااستفاده از اين قدرت، افكار عمومي را به نفع خود جلب و جذب نمايند و عليه ظالم بشورانند واهداف خود را با تكيه بر آن، به پيش ببرند. براي قدرت نهفته ي در اهرم مظلوميت، چه بساافراد و كشورها و رسانه هاي ناباب با صحنهسازي سعي ميكنند كه خود را مظلوم نشان بدهند، تا افكار و اذهان ديگران را بهسمت خود متمايل سازند.
ما ميدانيم كه امام حسين(ع) و يارانش، مظلومانه در كربلا به شهادت رسيدند، بيآنكه هيچ گناهي جز دفاع از دين، سنت پيامبر(ص)، عزت و شرف مسلمانان داشتهباشند. عزاداري براي آن بزرگواران رساندن پيام مظلوميت آنان، به همه ي كساني است كهاز حقيقت ماجرا بي خبرند، تا به اين وسيله افكار عمومي جامعه عليه دستگاه ظالمجهتگيري شود.
همانطور كه اشاره شد ، امروز استفاده از اين اهرم يكي ازابزار مهم تبليغات رسانه هاي استعماري و جهاني است كه اهداف شوم ، استعماري و جهانخواري خود را در قالب مظلوميت نمايي ارائه مي نمايند تا افكار جهانيان را با خود همراه كنند ، مظلوميت نمايي را كه امريكا در حمله به عراق و افغانستان انجام داد ، همه به خاطر داريم كه در ابتدا به بهانه داشتن اسلحه هاي شيميايي ، ميكروبي و ريشه كني بنيان تروريسم و ... براي خود و حتي جهان يك احساس نا امني كاذب درست كرد و سپس كشورهاي مورد نظر را مورد حمله قرار داد و به بسياري از كشورهاي ديگر هم با چشم غرّه نشان دادن ، اعلام جنگ كرد ولي آخرش پس از سالها ويراني و ميليون ها نفر را به خاك و خون كشيدن فقط يك جمله اظهار كردند كه در دريافت اين گزارش اشتباه داشته ايم همين و بس.
امروز اسرائيل و امريكا نسبت به غزّه همين سياست را پيش مي برند و حملات وحشيانه و ددمنشانه از زمين ، هوا و دريا و قتل عام فلسطينيان و نسل كشي توسط صهيونيست ها را پس از 18 ماه محاصره و محروم كردن از اولي ترين مواد غذايي و دارويي ، اين جنايت ها و ده ها جرم نابخشودني ديگر را دفاع از خود مي نامند . از اسرائيل كه در هر روز ميليون ها تن مواد آتش زا و مخرب و نابودكننده از بمب و موشك و گلوله و... با هدف گيري دقيق بر سر منازل ، مساجد، مكان هاي عمومي و خانه هاي مردم فلسطين مي ريزند كسي حرف نمي زند ولي از موشك هاي دست ساز فلسطينيان كه شليك آن ها فقط اعلان زنده ماندن و زنده بودن آنان است نه چيز ديگر، زيرا آنها نه آن چنان برد طولاني و قدرت تخريب دارند و نه هدف گيري شان دقيق است ولي در عين حال استكبار و صهيونيست ها به خاطر مظلوميت نمايي خود ، آن را در بوق و كرنا مي كنند و محل اصابت آن در مزارع و خيابان ها را در رسانه ها پخش مي كنند و اولين شرط شان را براي هر كاري توقف شليك اين موشك ها و نابودي آنها اعلان مي كنند!! و وزير خارجه اين رژيم ، در مصاحبه اش در فرانسه ، جنگ عليه فلسطينيان و حماس را جنگ ارزشها عليه ضد ارزشها معرفي مي كنند!!
به هر حال هدف اين است كه دستگاه هاي استكبار با توجه به اهميت اين اهرم ، مظلوم نمايي دروغين براي خود درست مي كنند و آن را به نمايش مي گذارند ، ولي شيعه مي تواند از اهرم مظلوميت امام حسين عليه السلام و ياران و اصحاب و خاندان آن حضرت ، كه يك امر واقعي و حقيقي و به حقي است به خوبي استفاده نموده ، ضمن نشر پيام ، اهداف و راه و رسم آن حضرت ، ديگر حرف هاي خود را نيز بيان كنند.
ادامه دارد...
التماس دعا
عاشوراي 1420
مظفري
يكي ديگر از آثار برقراري مراسم عزاداري براي امام حسين عليه السلام و ياران با وفايش ، انتقال فرهنگ ، پيام و ارزشهاي اين نهضت مقدس از نسلي به نسلي و از عصري بهعصر ديگر است؛ به اين معني كه ، برقراري سنّت عزاداري، علاوة بر اين كه باعث حفظ اصل حادثهتا زمان حاضر ميشود، همين طور باعث انتقال پيامها و ارزشهاي آن به نسلهايآينده نيز ميشود. انسان هائيكه از دوران هاي كودكي ، نوجواني ، جواني در مراسم عزاداري شركت ميكنند و ارزش ها و پيام هاي اين قيام خونين را از پدران و بزرگان خود به خوبي دريافتميكنند و پس از آشنايي ، بار انتقال آن را به دوش ميكشند، و سپس آنان نيز آنها را به فرزندانشان، منتقلميكنند و همين طور اين سلسله ادامه مييابد تا به صورت يك ضرورت و فرهنگ اجتماعي در آيد و نسلها ازلحاظ فرهنگي به هم پيوند بخورند، بدون اينكه انقطاع فرهنگي بين نسل ها و عصر ها بوجود بيايد.
عزاداري و روضه خواني، باز سازي خاطرة فداكاري و جانبازي امام حسين وياران با و فايش در راه پاسداري از حق ، عدالت و حاكميت الهي است كسي كه اين خاطرات فداكاري را بازسازي و براي خود و ديگران به اشكال مختلف تبيين مي كند ، در حقيقت باعث زنده شدن آن اهداف و در نتيجه احياي شخصيت امامحسين عليه السلام مي شود. چرا كه شخصيت هر كسي در باورها ، افكار، ايده ها ، اهداف ، ويژگيهاي اخلاقي و ارزشهاي انساني و... او نهفته است ، اگر ويژگيهاي شخصيتي كسي ، در بين جامعه و مردم زنده و جاري باشد در حقيقت شخصيت آن نيز در بين مردم و جامعه حضور داشته و هم چنان زنده و جاويد باقي خواهد ماند.
اهداف و باورهاي افرادي مثل امام حسين عليه السلام ، زنده كننده ي ملت ها و توسعه دهنده ي افق حيات و زندگاني جوامع اسلامي است .
اسلام بيمه شده ي عاشوراي حسيني و عاشورا بيمه شده ي عزاداريها است .
اين حقيقت با مطالعه ي تاريخ بعد از عاشورا به خوبي واضح و روشن مي شود كه متوكل عباسي و ديگر زمامداران آن روز چه قدر از شيعيان امام حسين(ع) را به جرم بر پا نمودن مواكب و عزاداري و زيارت مرقدمطهر آن حضرت به صورت فجيع و ظالمانهاي به شهادت رساندند. ديدهبان هايي را درمسير كربلا قرار داده بودند تا زواران امام را دستگير و به قتل برسانند ولي شيعيان حاضر شدند از هر ده نفر يك كشته بدهند ولي به عزاداري پرداخته و به زيارت قبر امام حسين عليه السلام بروند، پس ازمدتي حتي حاضر شدند كه هر زاير يك دست و پاي خود را قرباني داده و به اين كار شان ادامه دهند ، منصور دوانيقي وقتي نتوانست با اعمال انواع شكنجه ها و تلفات جاني و مالي ، مردم را از زيارت امام حسين عليه السلام باز دارد ، دست به تخريب قبر امام حسين عليه السلام و تبديل آن به مزرعه ي غير قابل تشخيص ، زد تا به اين وسيله بتواند مردم را از آن باز دارد ولي شيعيان شبانه و با تحمّل خطرات جاني و مالي مي آمدند و محل قبر را نشاني مي كردند و نمي گذاشتند اين هدف شوم منصور محقق شود .
آري شيعه اينگونه اين ميراث گران بها را با خون و اشك خود حفظ كرده است و حسين عليه السلام را هم چنان به عنوان يك سمبل و الگوي جاويد زنده وجاويد نگه داشته است و در هر سال و در هر محرم ، افكاروالا و فريادهاي شورانگيزش را با گوش جان نيوش مي كنند وقتي در هر سال اين فرياد امام را مي شنوند كه :«الا ترون أن الحق لا يعمل بهو أن الباطل لا يتناهي عنه ليرغب المؤمن في لقاءِ الله محقاً» . اي مردم ! مگر نميبينيد كه به حق عمل نميشود و از باطل جلوگيري نميگردد ، در اين شرايط بايد يك انسان مؤمن به شهادت در راه حق شوق و رغبت پيدا كند. . و وقتي مي شنود كه : لااري الموت الا سعادة و الحياة مع الظالمين الا برما؛ «زندگي (در چنين وضعي) باستمكاران براي من ننگآور است، مرگ در نظر من جز سعادت چيزي نيست».
خود عزادارن و شيعيان نيز به بررسي شرايط و اوضاع خود مي پردازند و نگاه مي كنند كه در روزگار آنها چه قدر به حق عمل شده و چه قدر از باطل جلوگيري مي شود ، اگر شرايط شان را شبيه شرايط امام حسين عليه السلام تشخيص دادند ، آنگاه با الگوگيري از اين شعارها و اهداف والا ، شعار محافل عزاداري شان را نيز شعار روز عاشوراي حسيني قرار مي دهند كه : «الموت خير من ركوبالعار؛ مرگ از زندگي ذلت بار بهتر است». و «هيهات منا الذلة » ما كجا و تن به ذلت دادن كجا !
عاشورا تجلي احساس جهاد و شهادت و فداكاري در راه حق و امر بهمعروف و نهي از منكر است، ميخواهيم با عزاداري اين احساس را در خود زنده نگهداريم. عزاداري لبيك به امام حسين(ع) است و اين سفارش قرآن كريم است كه (يا ايهاالّذين آمنوا استجيبوا لله و للرّسول اذا دعاكم لما يحييكم) اي كساني كه ايمان آوردهايددعوت خدا و پيغمبر را اجابت كنيد، هنگامي كه شما را به سوي چيزي ميخواند كه شما راحيات ميبخشد». عاشورا زنده نگه داشتن روحية فداكاري در اجتماع است. شعار عاشورا،شعار احياي اسلام است گويا نداي امام حسين بلند است: چرا بيت المال مسلمانانحيف و ميل ميشود، چرا حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام ميكنند، چرا در برابرتوهين كنندگان به مقدسات سكوت ميكنيد، چرا فقر و تبعيض در جامعة اسلامي رو بهافزايش است، عاشورا و عزاداري از يك سو زنده نگه داشتن روحية امر به معروف و نهي ازمنكر و از سوي ديگر پاسخ به اين چراهاست.
يكي ديگر از آثار مهم و مثبت برقراري سنت عزاداري، الگو دادن به جامعه است. هرجامعه ي نيازمند به الگوست، همان طور كه هر فردي اين نياز را در خود احساس ميكند؛ زيرا هم جامعه و هم فرد ميل به كمال دارند و خود را در حال دگرگون شدنمييابند و هر دگرگوني و ساخته شدن، نياز به الگو دارد تا بر اساس آن جهتگيري شود وخود را بسازد. از آثار برقراري مراسم عزاداري، ارائه ي الگوي صحيح به جامعه و فرد است،زيرا در اين گونه مراسمها از فداكاري، جانبازي و خصلتهاي نيكوي قهرمانان كربلا گفتهميشود و شركت كنندگان هم آگاهانه يا نا آگاهانه از رفتار و خلق و خوي آنان متأثرميشوند و تلاش ميكنند تا همانند آنان ساخته شوند. البته هر كس به اندازة سعي وتلاش خود در اين جهت موفق ميشود.
بيان شخصيت و اهداف و افكار شهداي كربلا ، نمونه هاي عيني تربيت شدگان مكتب اسلام و شيعه است كه مباحث نظري اسلام را به شكل ملموس و عيني به نمايش مي گذارند و ثابت مي كنند كه عمل به دستورات ديني و مذهبي هم آسان و ممكن بوده و هم اين آثار گران بها و الگوبخش را براي ديگر رهروان اين راه به ارمغان مي آورد.
انسان از آنجائيكه اغلباً تنبل، تن پرور ، راحت طلب و محدودنگر است ، در بسياري از موارد سرنوشت ساز و خطير براي فرار از بار مسئوليت و اداي تكليف ، دست به توجيه و بهانه زده و از مبارزه و تلاش براي اعلاي كلمة حق ونابودي باطل دست بر مي دارد ، اقدام به مبارزات و تلاش مكتبي نيازمند منبع فياض ، انگيزه ي قوي و الگوهاي عيني و عملي است تا بتوان با سرمشق گرفتن از آن روندتكاملياش را به خوبي طي كند. قيام عاشورا الگوي حسنهاي است كه همواره الهام بخشحق خواهان بوده و آنان را در حركت مبارزاتيشان در برابر كفر و ظلم و نفاق رهبريميكند. قيامي كه صورت فرا زماني وفرا مكاني پيدا كرده، همه ساله در ايام محرم دراذهان و اعماق روح حسينيان و آزادگان جهان تجلي مييابد.
ادامه دارد....
در قسمت هاي قبلي به بخشي از اسرار ، علّت و كاركرد عزاداري امام حسين عليه السلام اشاره كرديم در اين قسمت به بعضي ديگر از آنها آشنا مي شويم .
بر همه معلوم است كه سوگواري بر كسان از دست رفته، يك امر طبيعي و فطري محسوب مي شود؛ زيرا انسان با عاطفهزنده است، گاه احساسات و عواطف انسان جريحه دار ميشود و دلش ميسوزد و آثار آن به صورت اشك تبلور يافته و به صورت انسان جاري مي شود. در بخش قبلي به بعضي از تأكيدات ائمه و پيشوايان ديني در جهت تبديل اين حادثه به صورت فرهنگ عمومي در قالب برگزاري مجالس عزاي حسيني اشاره شد ، در اين قسمت به اين تأكيدات و عملكرد پيشوايان ديني از بُعد ديگر نگاه مي كنيم و آن را به عنوان يكي ديگر از علل و فلسفه ي برپايي عزاداري امام حسين عليه السلام بيان مي كنيم و آن اقتدا به پيشوايان ديني مسلمانان و پيروي از آنها است.
با نگاه اجمالي به تاريخ اسلام و زندگاني پيشوايان ديني به خوبي در مي يابيم كه در مورد مصيبت وارده برامام حسين عليه السلام تمام امامان بعد از آن حضرت و حتي شخص رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلّم و امام علي عليه السلام وفاطمه زهرا سلام الله عليها و امام حسن مجتبي عليه السلام قبل از شهادت امام حسين عليه السلام با اطلاع از كيفيت شهادت امام حسين عليه السلام برآن حضرت گريسته اند ، آنها كانون مهر و عواطف و احساسات بوده اند ، بديهي است كه مانند بسياري از انسان هاي ديگر در مصائب عزيزانشان سوگوار مي شدند و مراسم عزاداري به پا مي كردند.
رفتار و كردار پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و ديگر امامان معصوم ما در همه ي زمينهها الگوي ماست. حضرت رسول (ص) درشهادت حمزة سيدالشهدا در جنگ اُحُد وقتي مي بيند براي ديگر شهداء اُحد عزاداري مي شود ولي حضرت حمزه گريه كننده و عزادار ندارد ، با تعبير تحريكآميزي ميفرمايد: «لكن حمزة لا بواكي له؛ اما حمزه گريه كنندهاي ندارد». مسلمانان با شنيدن اين سخن براي حضرت حمزه مراسمعزاداري مفصل به پاكردند.
ايشان در شهادت جعفر بن ابيطالب فرمود:«علي مثله فلتبكالبواكي» «گريه كنندگان بايد براي امثال جعفر گريه كنند».
در سوگ خديجهامالمؤمنين و ابوطالب عموي گرامياش يك سال را در غم و اندوه گذراند كه آن سال به عام الحزن يعني سال اندوه معروف شد .
گريههاي حضرت فاطمه سلام الله عليها در سوگ رحلت پدر و غريبي و مظلوميت امام علي عليه السلام در بيت الاحزان در تاريخ اسلام به صورت مفصل ثبت و نقل گرديده است.
امام علي(ع)درباره شهادت مالك اشتر همان تعبيري را به كار برد كه پيامبر اسلام درباره جعفر فرمود.ايشان پس از توصيف آن فرمانده دلاور اسلام ميفرمايد: «علي مثل مالك فلتبكالبواكي؛ گريه كنندگان بايد بر امثال مالك گريه كنند».
در مورد مصيبت امام حسين عليه السلام روايات فراواني از امامان و پيشوايان ديني خود در اختيار داريم كه در اين جا از باب نمونه به چند تاي آنها اشاره مي كنيم.
جناب جعفر بن قولويه در كتاب كامل از ابن خارجه روايت كرده است كه گفت روزي در خدمت حضرت صادق عليه السلام بوديم و جناب امام حسين عليه السلام را ياد كرديم حضرت بسيار گريست و ما نيز گريستيم، پس حضرت سر برداشت و فرمود كه امام حسين عليه السلام ميفرمود: منم كشته ي گريه و زاري، هيچ مؤمني مرا ياد نمي كند مگر آنكه گريان ميگردد.
و نيز روايت كرده است كه هيچ روزي حسين بن علي عليه السلام نزد جناب صادق عليه السلام ياد نميشد كه كسي آن حضرت را تا شب متبسم ببيند و در تمام آن روز محزون و گريان بود و ميفرمود كه جناب امام حسين عليه السلام سبب گريه ي هر مؤمن است.
و به سندهاي معتبرة بسيار از ابوعمارة مُنشِد يعني شعرخوان روايت كردهاند كه گفت روزي به خدمت امام صادق (عليه السلام ) رفتم حضرت فرمود كه شعري چند در مرثيه ي حسين( عليه السلام) بخوان چون شروع كردم به خواندن حضرت گريان شد و من مرثيه ميخواندم و حضرت ميگريست تا آنكه صداي گريه از خانه ي آن حضرت بلند شد.
و شيخ كشي (ره) از زيد شحّام روايت كرده است كه من با جماعتی از اهل كوفه به محضر حضرت صادق عليه السلام رسيده بوديم وقتي كه جعفر بن عفّان وارد شد حضرت او را احترام فرمود و نزديك خود نشانيد، سپس فرمود :اي جعفر ! عرض كرد : بلي ، فدايت شوم، حضرت فرمود:« بَلَغَني اَنَكَ تَقُولُ الشّعِر فيِ الْحُسَيْنِ وَ تَجيدَ » به من خبر رسيده كه تو در مرثيه حسين عليه السلام شعر خوب ميگويي ، عرض كرد : بلي فدايت شوم . فرمود كه : پس بخوان. چون جعفر به مرثيه خواني شروع نمود ، حضرت وحاضرين مجلس گريستند و حضرت آنقدر گريست كه اشك چشم مباركش بر محاسن شريفش جاري شد. سپس فرمود به خدا سوگند كه ملائكه مقرّبان در اينجا حاضر شدند و مرثيه ي تو را براي حسين عليه السلام شنيدند و آنها بيش از آنچه ما گريستيم ، گريستند. و به تحقيق كه حق تعالي در همين ساعت بهشت را با تمام نعمتهايش براي تو واجب گردانيد و گناهان ترا آمرزيد. سپس فرمود اي جعفر ! ميخواهي كه زيادتر بگويم؟ گفت : بلي اي سيد من، فرمود كه هر كه در مرثيه ي حسين عليه السلام شعري بگويد و بگريد و بگرياند ؛ البته حق تعالي بهشت را براي او واجب گرداند و او را بيامرزد.
روایتی از امام رضا (ع) در باره محرم و عزاداري امام حسين عليه السلام
شيخ صدوق به سند معتبر از ريّان بن شَبِيب كه ماما (دايي) ي معتصم خليفه عباسي بوده است روايت كرده كه گفت در روز اول محرم به خدمت امام رضا عليه السلام رفتم، فرمود كه اي پسر شبيب آيا روزهاي ؟ گفتم : نه . فرمود : كه اين روزي است كه وقتي حضرت زكريا از حق تعالي فرزند طلبيد حق تعالي دعايش را مستجاب فرمود و ملائكه او را در محراب ندا كردند كه خدا تو را به يحيي بشارت ميدهد پس هر كه اين روز را روزه دارد دعاي او مستجاب گردد چنانكه دعاي زكريا مستجاب گرديد.
پس فرمود كه : اي پسر شبيب ! محرم ماهي بود كه اهل جاهليت در زمان گذشته براي حرمت اين ماه ظلم و قتال را در اين ماه حرام ميدانستند، پس اين امت حرمت اين ماه را نشناختند و حرمت پيغمبر خود را ندانستند، و در اين ماه با ذريت پيغمبر خود قتال كردند و زنان ايشان را اسير نمودند و اموال ايشان را به غارت بردند پس خدا ايشان را هرگز نيامرزد! اي پسر شبيب اگر براي چيزي گريه ميكني ، پس براي حسين بن علي عليهماالسلام گريه كن كه او را مانند گوسفند ذبح كردند و او را با هيجده نفر از اهل بيت او شهيد كردند كه هيچيك را در روي زمين شبيه و مانندي نبود. ...
اي پسر شبيب خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدش كه چون جدم حسين عليه السلام كشته شد آسمان خون و خاك سرخ باريد، اي پسر شبيب اگر بر حسين عليه السلام گريه كني تا اشك بر روي تو جاري شود حق تعالي جميع گناهان صغيره و كبيره ترا بيامرزد خواه اندك باشد و خواه بسيار. اي پسر شبيب اگر خواهي خدا را ملاقات كني و هيچ گناهي بر تو نباشد پس امام حسين عليه السلام را زيارت كن.
اي پسر شبيب اگر خواهي كه در غرفه ي عاليه بهشت با رسول خدا و ائمه طاهرين عليهم السلام ساكن شوي پس قاتلان حسين «ع» را لعنت كن. اي پسر شبيب! اگر خواهي كه مثل ثواب شهداي كربلا را داشته باشي پس هرگاه كه مصيبت آن حضرت را ياد كني بگو:
يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُمْ فَاَفُوزَ فَوْزاً عَظيماَ.
يعني ايكاش من بودم با ايشان و رستگاري عظيمي مييافتم.
اي پسر شبيب اگر خواهي كه در درجات عاليات بهشت با ما باشي پس براي اندوه ما، اندوهناك باش. و براي شادي ما شاد باش و بر تو باد به ولايت و محبت ما ، كه اگر كسي سنگي را دوست بدارد حق تعالي او را در قيامت با آن محشور مي گرداند.
با توجه به اين روايات و صد ها روايت ديگري كه در اين زمينه وجود دارند به اين نتيجه مي رسيم كه پيشوايان ديني ما علاوه بر تشويق و ترغيب مردم به سوگواري بر شهيدان ، خود شان در مقام عمل نيز به شدّت سوگواري و عزاداري مي كرده اند و اين عملكرد آنها علاوه بر فرمايشات شان براي تمام پيروان آن حضرات حجت و سند است و ما وظيفه داريم كه پا جاي پاي آنها نهاده و در همه ي زمينه ها از جمله در امر عزاداري امام حسين عليه السلام به آنها اقتدا نمائيم.
ممكن است از نظر ظاهري نسبت نسبي و نژادي با شهداي اسلام از جمله شهداي كربلا نداشته باشيم تا از اين جهت بر آنها عزاداري نمائيم ولي اين نكته را بايد توجه داشته باشيم كه پيوند ايماني و اعتقادي بين هر پيشوا و پيروان شان بيش از پيوندهاي نسبي و قومي و نژادي معتبر است ، در قرآن كريم صراحتاً مطرح شده است كه در روز قيامت نسب ظاهري مطرح نيست، «فاذا نُفخ في الصّور فلاانساب بينهم يومئذ...» (مومنون آيه 101) ولي در آيات ديگر صراحتاً مطرح مي كند كه روزقيامت روزي است كه هر كسي با امام و پيشواي خود در صحراي محشر حضور پيدا مي كنند « يوم ندعوا كل أناس بامامهم ...» (سوره اسراء آيه 71) درآن روز همه ي مردمان را با پيشوايان شان فرا مي خوانيم . افراد هدايت شده با امامان خوب و هدايت شده ي شان « وجعلناهم ائمة يهدون بأمرنا » (انبياء /21) و افراد گمراه نيز با امامان بد و گمراه شان «وجعلناهم ائمة يدعون الي النار و يوم القيامة لاينصرون » ( قصص/41).
همانطور كه در حديث امام رضا عليه السلام به ريان بن شبيب نيز خوانديم كه حضرت فرمود:
اي پسر شبيب اگر خواهي كه در درجات عاليات بهشت با ما باشي پس براي اندوه ما، اندوهناك باش. و براي شادي ما شاد باش و بر تو باد به ولايت و محبت ما ، كه اگر كسي سنگي را دوست بدارد حق تعالي او را در قيامت با آن محشور مي گرداند.
و لذا يكي از علل و فلسفه ي برپايي مراسم عزاداري امام حسين عليه السلام اقتدا كردن به پيشوايان ديني است و در فرهنگ ما عزاداري براي انبيا و اولياي الهي يك امر پسنديده است چنان كه عزاداري درمصيبت عزيزان از دست رفته نيز بشرط عدم مخالفت با دستورات شرعي مشكل ندارد .
ادامه دارد ....
هشتم محرم الحرام 1420
در بخش هاي قبلي به سه نكته پيرامون عزاداري امام حسين عليه السلام يعني تولاّ ، تبرّا و افزايش و تقويت ايمان و معنويت اشاره شد در اين بخش به يكي ديگر ازآثار و فوايد عزاداري مي پردازيم كه عبارت است از :
همه ي ما در عمر كوتاه خود به خوبي شاهد بوده وهستيم كه بسياري از حوادث و رخدادهاي ولو بسيار غمبار و دلخراش پس از مدّتي رو به فراموشي نهاده و ياد و خاطره ي آن از ذهنها پاك مي شود واگر براي بعضي از آنها به صورت رسمي و تشريفاتي عده اي خاصي يادبود گرفته و براي ياد آوري و بزرگداشت آن مجالس و محافلي هم برگزار مي كنند ؛ در حد بسيار محدود و با برد بسيار كم صورت مي گيرد كه كارايي گسترده و عميق براي عموم مردم به جا نمي گذارد و معلوم است كه به مرور زمان با رفتن ، يا كاهش انگيزه بانيان اين مراسم ، يا تغيير و تحوّل در نظام هاي سياسي ، اجتماعي و... ديگر كسي در صدد برگزاري آنها نيز بر نمي آيد و آن حوادث به كلي از ذهن ها محو گرديده و نسل هاي بعدي از اصل وقوع و چگونگي آن بكلي فاصله مي گيرند.
يكي از حكمت هاي تأكيد بر عزاداري و برگزاري مجالس امام حسين عليه السلام در روايات اسلامي و برقراري ساليانة آن در هر كوي و برزن ، حفظ ياد و خاطرات اين حادثه ي خونين در قالب سنت و تبديل آن به شكل يك فرهنگ عمومي است؛ فرهنگ كه هيچگونه محدوديت نداشته باشد و همه در حفظ و برگزاري آن سهيم باشند و با حفظ اين حادثه ، همه ي عصرها و نسل ها از روح آن واقعه الهام بگيرند.
اين مسئله چيزي است كه در تمام ملتها به انواع گوناگوني كم و بيش وجوددارد. برقراري مراسم ساليانة اعياد، جشن پيروزي، جنگها، ولادت شخصيتهاي مهم،برقراري ياد بودها به مناسبت فاجعههاي دردناك و... همه دربارة عمل به اين اصل است كه ماندگاري هر كدام اين مناسبت ها به مشاركت عمومي و سهم گيري آحاد جامعه بستگي دارد . اگر ياد بود حادثهاي به صورت سنت و فرهنگ عمومي درآيد و اثر آن در خلق و خوي مردم نفوذ نمايد و به صورتيك عادت اجتماعي در آيد ، ضرورتاً خود به خود جامعه به سمت آن تمايل پيدا نموده و به آن سو حركت خواهند كرد وهنجارها ورفتارهاي اجتماعي خود را بر اساس آن شكل خواهند داد.
بسياري از رواياتي كه دربارة عزاداري براي امام حسين(ع) وارد شده اند، در پي همين سنّت سازي هستند، در روزگاري كه عزاداري امام حسين عليه السلام به صورت يك امر رايج و سنت در نيامده بود امامان ما ميكوشيدند تا با تشويق و ترغيب مردم به آن ، مراسم عزاداري امام حسين و حفظ ياد و خاطره ي اين حادثه جانگداز رابه صورت يك سنت اجتماعي درآورند تا در طول قرون و اعصار تداوم يابد .
بسياري از روايات ديگر بيانگر عظمت و غير عادي بودن حادثة عاشورا است كه آن را نبايد با هيچ حادثه ي ديگر مقايسه نمود زيرا در اين مصيبت نه فقط ما بر آن گريه و عزاداري مي كنيم، بلكه زمين و آسمان و رسولالله و بسياري ازانبياي الهي پيش از وقوع حادثه از آن مطلّع گرديده و براي آن عزادار شده اند و بر مظلوميت ابيعبدالله عليه السلام گريسته اند.
بنابراين تأكيد پيشوايان دين از زمان پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهارعليهم السلام بر زنده نگهداشتن و تجديد خاطره ي آن در هر سال براي اين است كه مكتب عاشورا زنده بماند و زنده ماندن عاشورا تجلّي حيات مجدّد اسلام است.
اگر اين مجالس و محافل عزاداري امام حسين و بيان مظلوميت و تبيين اهداف عاشورا نمي بود ، امويان پس از شهادت امامحسين(ع) به زودي مي توانستند خود را بر حق و امام حسين و يارانش را مهاجم، طغيانگر و شورشگر معرفي كنند چنانكه در طول حيات كوتاه خود در زمان كه هنوز اصحاب پيغمبر خدا(ص) در ميان مردم زنده بودند، و هركسي هوس جعل حديث نمي توانستند در همان حال نيز قدم هايي را با جعل احاديث برداشتند و از زبان رسول خدا (ص) اعلام كردند كه روز عاشورا روز عيد و بركت است و علماي درباري به برگزاري جشن و شادماني در آن روز فتوا صادر كردند !!
اگر نبود اين مجالس عزاداري و حفظ خاطره ي كربلا، با گذشت يكي دو نسل، مسلمانان بر اثر غفلت و تقليد از گذشتگان، با چشم بسته ، روز عاشورا را جشن ميگرفتند و آن را از اعياد ديني به حساب ميآوردند و كمترين اثر اين تلاشها آن بود كه مردم باور كنند امامحسين(ع) از دين بيگانه بوده است كه در اين روز بزرگ شكست خورده است و يزيد برحق بوده است كه در اين روز با بركت پيروز شده است !!.
پيشوايان دين بعد از شهادت امام حسين(ع) با توجه به اين تهديدات فعاليت وسيعي به راه انداختند وحكيمانهترين چاره انديشيها را به كار بستند تا توطئه هاي خطرناك دشمن را خنثي كنند.
اين رسالت با سنت روضه خواني، عزاداري و زيارت كربلا دنبال شد. امام محمدباقر(ع) به اقامة عزاداري در منا در ايام حج به مدت ده سال وصيت مي كند تا همه حاجيان از هر گوشه ي جهان اسلام اين پيام را به همراه ببرند .
امامان دين با تشويق مردم به رفتن زيارت امامحسين(ع) و از نظر پاداش آن را با پاداش حج يا برتر از آن دانستن، و با انشاي زيارتنامهها در ماندگاري و اسوهسازي قيام عاشورا نقش بزرگي داشتهاند.
ابوهارون مكفوف ميگويد: من روزي به محضر امام جعفر صادق(ع) شرفيابشدم. حضرت به من فرمود: شعري در رثاي حسين(ع) بخوانم. من شروع كردم بهخواندن. امام فرمود: اين طور نه، همان گونه كه در بين خود و در كنار قبر امام مرثيه سراييميكنيد بخوان، يعني با سوز و گداز بخوان. من خواندم و امام گريست. در آخر حضرتمطالبي دربارة ثواب و پاداش روضه خواني و سوگواري فرمودند، از جمله اين كه هر كس دررثاي حسين شعري بخواند و ده نفر را بگرياند بهشت جاي اوست.
در حديثي از امام رضا(ع) نقل شده كه فرمود: همانا روز شهادت امام حسين قلبما را مجروح و اشك ما را روان ساخت، عزيز ما را در سرزمين «كرب و بلا» خوار كرد و تاقيامت براي ما اندوه و بلا بر جاي گذاشت، پس بايد گريه كنندگان بر انسان مظلوميچون حسين بگريند... فرمود «چون ماه محرّم فرا ميرسيد، ديگر پدرم خندان ديدهنميشد و از روز اول محرم تا دهم مرتب غم و اندوهش بيشتر ميشد. روز عاشورا، روزمصيبت و اندوه و گرية او بود و پيوسته ميفرمود روزي است كه حسين كشته شد...»حضرت فرمود: «گريه كنندگان بر امثال حسين بايد گريه كنند و گفت پدرم از زمان حلولمحرّم مرتب گريه ميكرد تا روز دهم و اين روز اوج مصيبت و غم و اندوه او بود، روزي كهحسين(ع) كشته شد».
امام زمان (عج) در سوگنامة مفصلي منسوب به حضرت درفرازي از آن ميفرمايد:
«جد بزرگوارم، هر چند روزگار مرا از تو دور كرده و در كربلا نبودم كه با دشمنانتنبرد كنم، اما هر صبح و شام در سوگ تو عزادارم و به جاي اشك بر مصيبت تو خونميگريم».
تمام اين مقدمات، زمينه سازي براي جاودانه كردن حادثة كربلا در قالب سنت و فرهنگ عمومي و همراه ساختنشيعه با اهداف قيام عاشورا است.
امروز نيز شيعيان به تبعيت از سيره ي پيشوايان ديني براي امام حسين عليه السلام و هر كسي كه براي انسان شرافت و عظمتيقايلند همه ساله مجالس عزاداري برپا نموده و خلوص و احترام خويش را با گريه و سوگواري بر مصيبت جانگداز كربلائيان ابراز ميدارند.
اين مجالس مورد محبّت و تأييد امام صادق(ع) است آنجا كه فرموده است : «انّ تلك المجالس احبّهافاحيوا امرنا فرحم الله من احيا امرنا؛ من اين مجالس را دوست ميدارم، پس امر ما رازنده نگه داريد، خداوند رحمت كند كسي را كه امر ما را زنده ميكند». اگر امام(ع) اينمجالس را دوست ميدارد شركت كنندگان در آن را نيز مورد محبت اين اكسير زندگاني قرار ميدهد.
اميدواريم مجالس عزاداري ما در راستاي تحقق زنده كردن امر پيشوايان و رهبران الهي و ديني ما و مورد رضايت و محبت آنها قرار بگيرد انشاءالله .
ادامه دارد...
هفتم محرم الحرام ۱۴۲۰
در دو بخش قبلي دو عامل مؤثر در عزاداري امام حسين عليه السلام يعني تولاّ و تبرّا از جهات متعدد مورد اشاره قرار گرفت در اين بخش به عامل سوم اشاره مي نمائيم كه عبارت است از :
3- افزايش و تقويت ايمان و معنويت
برپايي مجالس عزاداري امام حسين عليه السلام و ياران پاكباخته اش نوعي ارتباط و پيوند با اهداف مقدس آن بزرگواران است در ميان اهداف والاي آن ها ، عبادت پروردگار و دميدن روح معنويت و ايمان در كالبد نيمه جان جوامع اسلامي ، در اوج ديگر اهداف قرار دارد .
امام حسين(ع) در كربلا آمد تااعلام كند، مهمترين خطري كه جامعه ي اسلامي را تهديد ميكند كم رنگ شدن ايمان ومعنويت و جابهجايي ارزشهاست.
تاريخ گواه است كه يزيد و يزيديان در راستاي قداست زدايي و حريم شكني نخست با اجيرسازي مداحان ، خطيبان و سخن سرايان ، امام حسين را خارجي يعني خارج از دين اسلام معرفي كردند تا در قدم دوم بتوانند شخص يزيد را به عنوان امام و پيشواي برحق مسلمانان معرفي و تثبيت كنند.
تاريخ شهادت مي دهد كه شخص يزيد با راه اندازي برنامه هاي ميگساري، رقص ، عيّاشي و بوزينه بازي و ديگر سبكسري هاي خود احكام خدا را زيرپا گذاشته بود تا با انكار نزول وحي و رسالت پيامبر راه نيل به هر گونه فساد و گناه ديگر را براي خود باز نموده و با خاطر آسوده به تمام اهداف شوم خود دست يابد و ريشه ي ارزشها را از بيخ و بن بر اندازد .
يزيد و قبل از او پدرش معاويه از مدت ها قبل از قيام امام حسين عليه السلام ، با تطميع سران اقوام و قبايل و ريختن كيسه هاي سكه هاي طلا در دامان شان ، سر آنها را به آخورهاي خورد و خواب شان گرم كرده بود و بر دهان هاي شان مُهر و برشمشيرهاي شان موم زده بود تا غوغاي غارت ارزشها و نابودي تدريجي فضايل و ايمان و معنويت جوامع اسلامي ، دنياپرستي، راحت طلبي و عافيت خواهي شان را بر هم نزند و آنها هم چون اجسام بي روح و مردگان متحرك بدون هيچگونه خاصيت و اثر مفيد بخورند و بلولند . در اين ميان نخبگان و پاكان كه تن به خواري و ذلّت نداده و دامن خود را به آلودگي هاي دنياپرستي آلوده نكردند و فريب تطميع و تزوير را نخوردند از دم تيغ جلادان گذشته و شربت شيرين شهادت را سركشيدند.
البته اين سياست شيطاني زر و زور و تزوير جريان مستمر و مدام تاريخ بشريت است كه ديروز بوده و امروز هم هست و فردا هم خواهد بود همين تبليغات و هجوم تبليغاتي و فرهنگي امروز نيز به اشكال گوناگون جريان دارد. در روزگار ما نيز در قدم اول خداپرستي، ايمان ، معنويت ، ارزش ها ، فضايل ، كرامت انساني و همه ي مقدسات را خلاف علم ، عقل و مدرنيته و مدنيت معرفي كرده و مي كنند و از عقل، علم ، مدنيت همان چيزي را اراده كرده و مي كنند كه خودشان دارند و ديگران را كاملاً از آن تهي مي پندارند تا با راه اندازي تعارض علم و دين و خلاف علمي بودن مسايل ديني بتوانند عبادات ، مقدسات و معنويات را به قربانگاه ببرند.
در روزگار ما نيز در قدم اول عزاداري را زير سؤال ميبرند تا در قدم دوم بتوانند پرتو عظمت قيامحسيني را از مسلمانان بگيرند. غافل از آن كه همانگونه كه ترفند يزيد عليه امام حسين عليه السلام كارايي نداشت و به زودي به زباله دان تاريخ سپرده شد و حق هم چنان پرتلألو به درخشش خود ادامه داد ، ترفندهاي جديد عليه ارزشها و ايمان و معنويت مردم نيز ره به جايي نخواهد برد .
آري ، همانگونه كه عاشورا تجلّي عبادت ، توحيد ، معنويت ،عزت ، عدالت ، ايثار و تبلور ايمان و ارزشها همچنان زنده و پابرجا باقي مانده است. عزاداري كه بزرگداشت عاشورا و اين نهضت عظيم الهي است نيز بالنده و توفنده تر از قبل به راه خود ادامه خواهد داد .
همانگونه كه نماز، دعا ، استغفار و راز و نياز با معبود گلواژهي شب عاشوراي عاشورائيان و سبب افزايش ايمان و معنويت آنان در طول حيات پربار ولو كوتاه شان بوده است ، برپايي مراسم سوگواري براي عاشورائيان نيز باعث شكوفايي عبادت و معنويت در طول زندگي محسوب مي شود ، عزاداري راهي است كه سر از كربلا كعبه ي عاشقان و شيفتگان در مي آورد و عزادار را با امام و ديگر رهبران دينيش پيوند مي دهد و در اثر اين پيوند و ارتباط عميق روحي و قلبي، عزادار رنگ و بوي حسيني پيدا ميكند و در نتيجه از هر چه غير او ست دست مي شويد، همانگونه كه در نماز ارتباط و پيوند يافتن با خدا و بريدن از غير خدا مطرح است.
آن كس كه تورا شناخت جان را چه كند
فرزند و عيال و خانمان را چه كند
ديوانه كني هر دوجهانش بخشي
ديوانه ي تو هردو جهان را چه كند
آري ، قطره ي اشكي كه از روي شناخت براي امام حسين عليه السلام ريخته شود و اين اشك از درك و معرفت به ذرّهاي از همت ، غيرت ، حرّيت ، عظمت ، ايمان ، تقوا ، عبادت و معنويت حسيني سرچشمه گرفته و در همان راستا از ديدگان انسان جاري شود، حلقه ي وصلي است كه روح انسان را با روححسيني وصل مي كند و در شرايط دشوار زندگي و بر سرچهارراهي هاي تشخيص و انتخاب راه درست از نادرست و پيمودن راه حق از ناحق و در مواقف حسّاس چون هنگامه ي مرگ و فشار قبر ، برزخ و قيامت و درموقع حسابرسي دست انسان را ميگيرد و انسان را نجات مي دهد .
خلاصه برقراري مراسم عزاداري و شركت در آن باعث تقويت روحيه ي ديني و افزايش ايمان و معنويت در جامعه وسبب پيوند و ارتباط ديني افراد با مراكز مذهبي و عالمان و خطيبان ديني ميشود. در اين مجالس با گفتن و شنيدن بسياري از معارف ديني ، گردو غبار و ضعف و سستيهايي كه به جهت اشتغال به كارهاي روزمره بر آيينه ي جانمينشيند و ارتباطات معنوي و پيوندهاي ايماني را سست مينمايد، زدوده ميشود.
بنابراين شركت در اين گونهمراسم، به تزكيه ي معنوي و رشد بُعد الهي و انساني افراد ميانجامد و چه بسا، افراد فاسد وگنهكار كه با شركت در اين مراسم، دچار تحوّل معنوي و روحي ميشوند و از كارهاي ناپسند خود دست بر مي دارند و در مجموع، از جرايم و جنايات در جامعه كاسته مي شود.
بلبل از فيض گل آموخت سخن ورنه نبود
اين همه قول و غزل تعبيه در منقارش
البته ناگفته پيدا است كه اين توفيق بزرگ نصيب هر قلب ودل نامساعدي نمي شود ، شرط ورود در صفعزاداران حسيني داشتن زمينه و آمادگي قلبي و قبلي است، دلي كه مملوّ از ضد ارزشهاي الهي شده باشد ظرفيت پذيرش اين حالت معنوي و نوراني را پيدا نمي تواند ، شركت در عزاي حسيني خواهي نخواهي نوعي سنخيت و هماهنگي با امام حسين و اهداف والاي آن حضرت را لازم دارد ، كسي كه هيچگونه سنخيت و همرنگي با او و كمترين شناخت از شخصيت و اهداف و رفتار او نداشته باشد ، از ابتدا كمترين توفيق براي حضور در مجالس عزاداري او را پيدا نمي تواند تا چه رسد كه در اثر شركت فعال و مستمرّ بتواند از بركات و آثار آن يعني افزايش ايمان و معنويت اين جلسات استفاده ببرد .
ادامه دارد....
التماس دعا
مظفری
ششم محرم الحرام ۱۴۲۰
در بخش قبلي به عرض رسيد كه قيام و نهضت الهي امام حسين عليه السلام داراي روح و پيام بلند و جاودانه ي است كه با توجه به آنها فلسفه و كاركرد عزاداري براي آن حضرت نيز به خوبي معرفي و نشان داده مي شود و به همان اندازه جلوي شبهات ، القائات و قداست زدايي بدخواهان سدّ و بي تأثير مي گردد ؛ سوالات فراواني در اين زمينه مطرح است از جمله اينكه :
چرا بايد براي حادثهاي كه قرنها از وقوع آن گذشته، عزاداري كنيم؟
سياه پوشكردن كوچه وبازار و محافل و بر سر و سينه زدن روحيه و نشاط اجتماعي و فردي را نابود كرده و موجب رخوت و سستي انسان ها مي شود.
تكرار اين گونه مراسم نه تنها نفعي بهحال اجتماع و مردم ندارد كه چه بسا موجب ركود اقتصادي و مالي نيز مي گردد؟
آيا نميشود ياد حادثه عاشورا را با شيوههاي نو همانند برگزاري همايشو كنفرانس مطبوعاتي و... گرامي داشت؟
يا بعضي با طرح مسايل نژادي و قومي امام حسين عليه السلام را يك فرد عرب و غير مربوط به ديگر جوامع و ملل مي دانند كه سرگذشت او هيچ ربط و تأثيري در زندگي ديگر اقوام و ملل ندارد و... اين پرسشها و نظاير آن ممكن است گاه و بيگاه در نزد كساني كه با حقيقت عزاداري آشنا نيستند و يا به دلايل گوناگوني با ديد منفي به آن نگاه مي كنند و يا از سركنجكاوي و ارضاي حق طلبي به اين مراسم و سنت ها نگاه مي كنند، مطرح باشد.
در اين نوشتار سعي مي شود كه با اشاره كوتاه به بعضي از حكمت هاي عزاداري آشنا شده و در نتيجه به پاسخ قانع كننده اي در برابر اين پرسش ها دست يابيم .
در بخش قبلي به دو حكمت و راز عزاداري يعني تولّي و تبرّي يا اعلام حمايت از مظلوم و ابراز بيزاري از ظالم به اجمال اشاره شد. در اين بخش توضيح بيشتري از زاويه ي ديگر نسبت به آن دو ارائه مي نمائيم.
همه مي دانيم كه حادثه ي عاشورا نتيجه ي رويارويي دو گروهي است كه يكي در بلنداي زيبايي وكمال و فضايل قرار دارد و ديگري در اوج زشتي و پليدي و رذايل.
عاشورا آئينه اي است بر افراشته شده به اندازه ي قد و قامت بشريت در طول تاريخ ، كه هر كسي مي تواند با تطبيق خود با الگوهاي اين حادثه و نگاه خود در آن آئينه ، جايگاه حقيقي و واقعي خود را به دست بياورد و به خوبي تشخيص دهد كه در كجاي صحنه ي كربلا و در كدام صف و جزء كدام يكي از اين دو گروه حاضر در صحراي كربلا قرار دارد . جزء گروه افتخار آميز حسين و حسينيان است كه در رفتار و كردارشان ديانت و حق پرستي و ويژگيها و ارزشهاي الهي موجميزند ، يا جزء گروه يزيد و يزيديان است كهتجسّم جنايت و خباثت و نامردي و نامردانگي است.
تولاّ و تبرّا دو فرع از فروع دين اسلام است كه در كربلا با خون نگاشته و تفسير شده است . امام حسين از ابتداي حركت تا روز عاشورا حتي در آخرين لحظههاي شهادت خود بر طبق اين دو اصل حركت مي كرد ، از طرفي به خاطر محبت به هر كار خوب و معروف ، به آن امر و به خاطر تنفر از هر كاربد و منكر از آن نهي مي كرد و امر به معروف و نهي از منكر را جزء هدف مقدس خود قرار داده بود و از طرف ديگر هم به افراد نيك ازجمله ياران و اصحاب خود نهايت محبت و مودّت را ابراز مي كرد در آخرين لحظات بالاي سر تك تك ياران خودش حاضر مي شد و سر آنها را بدون هيچگونه ملاحظه ي به دامن مي گذاشت و با ملاطفت و نهايت اخلاص و صميميت با آنها حرف مي زد و به رسيدن به سعادت ابدي شان بشارت مي داد و در بسياري از موارد صورت به صورت شهيدي مي گذاشت و آنها را غرق بوسه و نوازش مي نمود ، در مقابل اين محبت به خوبان ، تبرّي و بيزاري خود را نيز از افراد بد مثل يزيد به صراحت تمام اعلام مي فرمود كه : «مثلي لا يبايعمثله»؛ «شخص مثل من با شخصي مثل يزيد هرگز بيعت نميكند». « در روزگاري كه شخص نابكاري مثل يزيد زمام امور مسلمين را به دست بگيرد آن روز بايد با اسلام خداحافظي كرد .» وقتي ابن زياد به امام حسين عليه السلام پيشنهاد كرد كه يا تسليم شود و يا كشته شود ، امام با كمال شجاعت اين پيشنهاد شوم را نفي نموده و و تنفّر و انزجار خود را از صاحب چنين انديشه و مفكوره چنين ابراز نمود كه : «اين نابكار فرزند نابكار، دو چيز را پيش پاي من گذاشته است : شمشير يا تن به ذلت دادن ، هيهات منّا الذلة ، ما كجا و تن به ذلت دادن كجا!!.
نمونه ها و نمادهاي تولاّ و تبرّاي امام حسين عليه السلام و ياران باوفايش بيش از آن است كه در اين خلاصه بتوانيم از همه آنها سخن به ميان آوريم و آنچه كه به طور خلاصه از مجموع فرمايشات و عملكرد امام حسين عليه السلام و در نتيجه از عزاداري براي اين امام همام به دست مي آيد اين است كه بي تفاوت ماندن در برابر موافقان ومخالفانِ عقيدتي ، شايسته ي يك انسان مؤمن و متعهد نيست. مذهب و راه امام حسين عليه السلام بر مبناي محبت و عشق به خوبي و خوبان و بر مبناي تنفر از زشتي و زشتان استوار است. ايمان و شناخت زماني در عمل و اقدام تأثير مي گذارد كه با احساسات ، عواطف ، انگيزش ها و هيجانات و محبت و عشق ، و انزجار پيوند عاطفي پيدا كند و به همين جهت هيچ بحث ، سيمينار، مصاحبه ، و... جاي عزاداري به سبك سنتي را نمي گيرد ، زيرا همه مي دانيم كه صرف دانستن چيزي انسان را وادار به عمل بر طبق آن نمي سازد بسياري از كارهاي خوب را مي دانيم اما طبق آن عمل نمي كنيم ، براي اينكه علاوه بر دانستن چيزي براي تحقق و عمل به آن انگيزه هاي ديگري نيز لازم است ، عزاداري و روضه خواني امام حسين عليه السلام با تلطيف روح و روان آدمي ، نقش برجسته اي در تهييج احساسات و انگيزش انگيزه ها دارد و به همين دليل اشك انسان را سرازير مي كند ، در حاليكه در زمان و جاي ديگر ولو از كيفيت و شهادت امام حسين عليه السلام به خوبي اطلاع و آگاهي داشته باشيم ، ياد آوري آنها اشك ما را جاري نمي سازد و تمام افكار و رفتار ما را متوجه مظلوميت امام حسين عليه السلام نمي سازد.
اين پيوند عاطفي و احساسي است كه پيوند عميق بين عزاداران و امامان معصوم به وجود مي آورد ، به فرموده ي امام صادق(عليه السلام) شيعه با پيشوايان ديني خود در اصل آفرينش خود پيوند و رابطه دارد آنگاه كه فرمود: «أن شيعتنا منّا خُلقوا من فاضل طينتنا... يفرحون لفرحنا ويحزنون لحزننا؛ شيعيان ما از ما هستند از طينت ما آفريده شدهاند، در شادي ما مسرور و درگرفتاري ما محزون و غمگين اند».
اظهار محبت و مودّت به خاندان رسالت همان اجر معنوي ي رسالت رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم است كه خداوند در قرآن كريم به آن تصريح كرده است : (قل لا اسئلكم عليه اجراً الاالمودّة في القربي)؛ بگو اي پيامبر، من از شما اجر و مزدي درخواست نميكنم، مگردوستي خويشاوندانم، و براي دفع شبهات بعدي در جاي ديگر خداوند تصريح مي كند كه اين مودّت بيش از آنكه به نفع محبوب ها باشد به نفع خود محبّان و دوستداران است ،: «...و ماسألتكم من اجر فهو لكم...»
بنابراين برپايي مراسم عزاداري براي امام حسين عليه السلام در راستاي همان پيوند عاطفي و اداي وظيفه ي ديني است ، تا شركت كنندگان عملاًَََ تولاّ و تبرّا را به جهانيان نشان دهند. از يك طرف به پاكتريناهداف انساني و الهي عرض ارادت نمايند و محبت و مودّت شان را به پيشگاه سالار شهيدان، ابراز نمايند و از طرف ديگر از همه پليديها و زشتيها اظهارِ تنفّر نمايند و از يزيد و يزيديان در همه ي زمانها و مكانها اعلام برائت و انزجار نمايند.
اگر اين ابراز محبت ها و برائت ها به خوبي جهت داده شوند ، آثارآن را در عمل فرد و جامعه ي عزادار نيز به خوبي مشاهده مي توانيم، جامعه و فردي كه با محبوب خود پيوند عاطفي پيدا مي كند ، در مسيرخواسته و اهداف او قدم برميدارد و با آنها همان پيماني را مي بندد كه در زيارتنامه شهداي كربلا مي خوانيم كه : اي عاشورائيان ! من با دوستان شما در صلح و با دشمنان شما در جنگ و ستيزم، دوستان شما را دوستدارم و دشمنان شما رادشمن ميدانم و از كرم حق درخواست ميكنم كه با معرفت شما ودوستان شما مرا نيز گرامي سازد و به من لطف نمايد و هميشه بيزاري از دشمنان شما راروزي من قرار دهد و مرا در دنيا و آخرت با شما همنشين قرار دهد و مرا در دو عالم به مقام صدق وصفاي شما ثابت قدم نگه دارد».
شخص عزادار و عاشق حسين عليه السلام كمال انساني را در وجود او مي بيند و راه رسيدن به كمال نهايي (قرب الي الله) را نيز در پيروي از او مشاهده مي كند.
خداوند در درونقفسه سينه ي انسان دل و قلبي قرار داده است كه با شنيدن و ديدن مناظر تكان دهنده به درد مي آيد، احساسش جريحهدار مي گردد و شرارههاي آتشين خود را به صورت قطرههاياشك به خارج پرتاب مي كند اين نشانه ي قوت و سلامت دل است، نه علامت ضعف.
كسي كه با شنيدن مصيبت هاي كربلا از بدنهاي قطعه قطعه شده شهيدان، از سرهاي به نيزه رفته ي عزيزان پيامبر خدا ، از خيمههاي سوخته، از گوشهاي پاره، از بدنهاي تازيانه خورده، از اسارت اهل بيت امام حسين عليه السلام و استقرار آنها در خرابة شام، از تازيانه خوردن بچه هاي يتيم و مصيبت ديده و از هلهله و شادماني مردم كوفه و شام، و از جسارت شدن به خاندان عصمت و طهارت و از مصايبامام سجاد(ع) و... عزادار و اشكش سرازير نشود و نسبت به جنايتكاران و عاملان اين ظلم عظيم ، احساس تنفر و انزجار و حالت اعتراض پيدا نكند، بايد در سلامت عواطف و احساسات و هيجانات خود شك كند.
آري ، گريه بر امامحسين(ع) ويارانش در نهايت همدردي و همراهي با راه و اهداف شهداي كربلا و فرياد اعتراض و پرخاش عليه ستمكاران و جنايتكاران و يزيديان هر عصر و نسل است.
مجالس عزاداري بازسازي مصائب كربلا و تجسم افتخارات عاشورائيان است و اعلام وفاداري به اهداف والاي امام حسين عليه السلام است.
حال به خوبي اين وصيت ابيعبدالله را پس از شهادتش به دخترش درك ميكنيم كه... «او سمعتم بغريبٍ اوشهيدٍ فاندبوني؛ اگر خبر غريب يا شهيدي را شنيديد بر من گريه كنيد» چون گريه برشهيد هماهنگي با روح او، شركت در حماسه، و حركت در مسير اوست.
عزاداري بازسازيصحراي خونين كربلاست.يادآوري آن در اعماق قلب خونسردترين افراد جوش وخروش برميانگيزد، حزن و اندوه و هيجان شديد پديد ميآورد و روح را در معارج كمالچنان پرواز ميدهد كه همه ي دنيا در برابر آن ناچيز جلوه ميكند.
ادوارد براون خاورشناسانگليسي ميگويد «كيست كه عزاداري شيعيان را ببيند، ولو اين كه پيرو مذهب ديگريباشد و حقيقت آن مراسم را كه از مظاهر عالية احساسات مذهبي آنان است و اهميتي راكه اين سوگواري نزد شيعيان دارد تا حدي در ضمير خود احساس نكند؟»
آري، عزاداري رمز محبت است، هيچ قدرتي نميتواند اين محبت خالص وارادات بيشائبه را كه شيعيان به ساحت پيشواي امام شهيدان تاريخ ابراز ميدارند از دلآنان بيرون كند.
گرچند بايد اعتراف داشت كه هنوز قيامامام حسين و عزاداري آن حضرت چنان كه بايد و شايد شناخته شده نيست. مهمترين رسالت خواص در هر عصري تبيينحقيقت عاشورا و فلسفه ي عزاداري آن طبق نيازها و شرايط هر عصر و نسل است باشد كه جزء عزاداران و پيروان راستين امام حسين عليه السلام و ياران با وفايش قرار گيريم.
ادامه دارد ...
بسمه تعالی
فلسفه و كاركرد عزاداري امام حسين عليه السلام
برگزاري مراسم عزاداري در ايام محرم وصفر براي شهداي كربلا ـ به ويژه امام حسين(ع) ـ يكي از سنت هاي ديرينه اي شيعيان بوده و هست ، در گذشته شيعيان هر كدام در گوشه اي از كشور ، شهر و دهات خود به عزاداري پرداخته و در بسياري از جاها در بسياري از زمان ها در اثر خفقان ، ظلم و استبداد جلسات عزاداري در نهايت خفا و احتياط در خانه هاي پس كوچه و زير زميني هاي تنگ و تاريك برگذار مي گرديد كه نه تنها بيگانگان ، بلكه بسياري از دوستان نيز از وجود آن ها به آساني اطلاع پيدا نمي توانستند.
اما امروز كه از طرفي آزادي نسبي به وجود آمده است و برنامه ها به شكل علني تر و با شور و رونق بيشتر برگذار مي گردد و از طرفي بر اثر پيشرفت رسانههاي گروهي و گسترده شدن روابط اجتماعي ودر آمدن جوامع بشري به صورت جامعهاي كوچك، آداب و رسوم هر قوم و ملتي، خواهناخواه در معرض ديد و داوري ديگر اقوام و ملل قرار مي گيرد و بدين ترتيب رفتار و كردار دسته جمعي هر جامعه و ملتي ، براي ديگر جوامع و ملت ها و حتي براي نسل جديد خود جوامع شيعي سوال برانگيز مي شود . نسل جديد وافراد كنجكاو وقتي با سنت هاي مانده از قديم مواجه مي شوند ، در قدم اول ميخواهد به فلسفه و پيشينه ي پيدايش سنتها و هنجارهاي ثابت مذهبي، و در قدم دوم به كاربرد آنها در جامعه و زندگي امروز خود آگاهي پيدا كند تا در پاي بندي و عمل به آنها دچار دغدغه ي خاطر و تشويش فكري نشود و بتواند سرافرازانه از آن دفاع نمايد.
در اين ميان ، مراسم عزاداري امام حسين (ع) به دليل داشتن اهميتي كه بعداً به آنها اشاره خواهد شد، بيش از ديگر سنت هاي مذهبي ، مورد پرسش ، هجمه ي مستقيم و غير مستقيم دشمنان و مخالفان خارجي و داخلي اعم از مسلمانان و غير مسلمانان، افراد و دولت ها قرار گرفته است ، بر اين اساس، هم بر دانشمندان متعهد جامعه ي ما و هم بر نسل جوان و تحصيل كرده و روشن ما است كه براي دفاع و بهينه سازي سنّت عزاداري و گرامي داشت سالگرد شهداي مظلوم كربلا، به گونه اي حركت كنند كه ضمن ارتقاي كمي و كيفي اين مراسم، مورد پذيرش فطرت و خرد جامعه ي جهاني و نسل جديد نيز قرار گيرد.
در همين راستا شايسته است ، هركسي به اندازه توان و استعداد و ظرفيت خود سهمي بردوش گيرد و در جهت ارتقاي سطح معلومات خود و ديگران قدمي به جلو بردارد ، نوشتار حاضرسعي مي كند در حد توان اندك خود و به اندازه ي حوصله و سليقه ي خوانندگان محترم خود در ايام عزاداري و سوگواري امام حسين عليه السلام و ياران با وفايش به برخي از نكات ، فلسفه و اهميت عزاداري اشاره نمايد و اميدوار است با مشاركت دوستان عزيز و تحقيق و بررسي بيشتر خود آنها پيرامون اين مسئله ، گامهاي بزرگتري در جهت تجزيه و تحليل انساني و عقلاني اين سنت مهم برداشته شود، تا خود و نسل جديد ما هر چه بهتر و بيشتر با فرهنگ عاشورا آشنايي پيدا نمائيم.
راجع به فرهنگ عاشورا مطالب فراواني قابل بحث و ارائه است كه هر يكي از ديگري مهم تر اند ولي آنچه به دليل كمبود فرصت و گرفتاري هاي ديگر در اين جا بيشتر مورد دقت و بررسي قرار خواهد گرفت پيرامون فلسفه ي عزاداري ، كاركردهاي عاشورا و علت ماندگاري اين نهضت مقدس در طول نزديك به 1400سال است.
عزاداري براي امام حسين(ع) و ديگر شهيدان كربلا، مانند بسياري از پديده ها و حقايق ديگر داراي شكل ظاهري و يك روح و معناي باطني است كه روح باطني آن فلسفه و حكمت آن را تشكيل داده و به آن معنا و اهميت ميبخشد، بدون در نظر گرفتن آن، عزاداري چونجسم بي روح و قالبي ميان خالي و بي معنايي خواهد بود كه كارايي چنداني نخواهد داشت و روشن است كه ، اكتفا به شكل ظاهري عزاداري علاوه بر اينكه موجب بسياري از ايرادات و انتقادات دوستان و خودي ها بر آن مي شود، خود عزاداران را نيز به هدف و حكمت عزاداري نزديك نمي سازد و بود و نبود آن براي دوست و دشمن يك سان مي شود و دشمنان و مخالفان نه تنها نسبت به آن حساسيت و مخالفت نشان نمي دهد بلكه تا بتوانند براي بدنام كردن و از كارايي انداختن آن براين بخش تأكيد و سرمايه گذاري بيشتر انجام خواهند داد.
تمام تأكيد ائمه(ع) و ديگر بزرگان ديني بر برگذاري عزاداري از يك طرف و تمام ابراز و اظهار مخالفت ها و بيان شبهات دشمنان و بيگانگان با آن از طرفي ديگر براي حكمتها و آثار و فوايدي است كه به بعضي از آنها در اين جا اشاره خواهيم كرد :
يكي از آثار عزاداري، اعلام حمايت و طرفداري از ستمديده و مظلوم است. كسي كه درعزاي مظلومي شركت ميكند و بر مظلوميت او اشك ميريزد، با اين كارش ميخواهد بگويد، من به هدف و خط مشي مظلوم ايمان دارم و راه و كار او را تأييد ميكنم. اينچيزي است كه در همه ي مكتبها و در همه جوامع وجود دارد، يعني، طرف داران هر مكتب براي كسي كهدر جهت حفظ و احياي آن مكتب جان فشاني كرده اند، احترام ميگذارند و كارش راتحسين و تمجيد ميكنند و مراسمي به ياد بود او برقرار ميكنند و اگر بتوانند تنديس او را در مراكزمهم شهرها بر پا ميدارند و گاه و بيگاه در مناسبت هاي مختلف بر قبر و مزار شان تجمع نموده و بر قبور شان گل نثار مي كنند ، تقريباً در همه كشورها معمول است كه مجسمه هايي از سرباز گمنام بسازند و در عين گمنامي و نشناختن خصوصيات شخصيتي و فردي آن ، به خاطر جانفشاني در راه مكتب و كشور ، از او تجليل كنند و بر تداوم راه و مسير آن پاي بفشارند، اين همان تولّي يا دوست داشتن صاحبان مكتب و فداكاران درراه آن است كه در اسلام نيز بر آن تأكيد شده و به عنوان يكي از فروع دين مطرح شده است و عزاداري براي شهيدان كربلا در راستاي همين هدف عقلايي و انجام وظيفه ي ديني و مذهبي صورت مي گيرد. بر اساس اصل تولّي، بين طرف داران يك مكتب پيوند ايماني و عاطفي برقرار مي شود و همه ي پيروان آن مكتب را عضو يك پيكر قرار مي دهد ، بهطوري كه اگر يك نفر از آنان دچار مشكل شود، ديگران نسبت به ايشان واكنش نشان داده و به حمايت از او برميخيزند ، عزاداري و سوگواري براي امام حسين عليه السلام وياران باوفايش نيز ضمن تجليل از شخصيت و گرامي داشت راه و هدف مقدس و الهيش ، اعلام حمايت و پشتيباني از راه و مرام آن حضرت است كه نشان دهنده ي يكي از جهات مثبت عزاداري است.
عزاداري علاوه بر اينكه داراي بُعد مثبت؛ يعني، اعلام طرفداري و حمايت از مظلوم است، داراي بُعد نفي و طرد؛ يعني، نفي ظالم و بيزاري از كارهايش نيز هست. كسي كهدر عزاي شهيدي شركت ميكند، با اين عملش ميخواهد اعلام كند كه من از ظالم وقاتل شهيد متنفر و بيزارم و هرگز در خط ستمگر و ظالم قدم نمي گذارم و مكتب و اهداف و راه او را قبول ندارم. اين اصل را دين اسلام به نام تبرّي كه يكي ديگر از فروع دين است نهادينه ساخته است تا در كنار اصل تولّي ، جاذبه و دافعه ي يك جامعه ي زنده و پويا را نشان دهد و بفهماند كه جامعه ي ديني مثل جوامع و افراد سست و تنبل و بي اراده نسبت به خوبي و بدي ، خوبان و بدان بي تفاوت نيست ، بلكه اساس دين داري را مهرورزي به هر كارخوب و هر شخص خوب و تنفّر وبيزاري از هر كاربد و هر شخص بد قرار مي دهد و افراد متديّن هيچگاه از كنار هردو بي تفاوت عبور نمي كند بلكه همواره از هركار خوب و هر شخص خوب حمايت مي كند و از هر كار بد و شخص بد ابراز تنفر و انزجار مي نمايد و اين امر حاكي از سرزنده بودن وحيات داشتن جامعه ي ديني و مذهبي است و عزاداري سرور و سالار شهيدان كربلا و ياران با وفايش در همين راستا به خوبي قابل تفسير و توجيه است.
ادامه دارد.