بسمه تعالي

نيم نگاهي به حادثه غدير خم

امامت و رهبري امت اسلامي از جايگاه مهمّي در اسلام برخوردار بوده و هست و به همين جهت  يكي از دغدغه هاي مهم شخص پيامبر (ص) در زمان حيات مباركش نيز بوده است ، تعيين جانشين رسول اعظم (ص) از مباحث مهمّ تاريخي، سياسي، اجتماعي و اعتقادي است كه به مناسبت عيد غدير خُم نگاه كوتاهي از بُعد تاريخي به اين مسئله مهم مي اندازيم

 اعلان امامت و وصايت امام علي (ع) از همان روزهاي اول اعلان علني اسلام در جلسه اي كه رسول خدا(ص) اقوام نزديك خود را در حدود چهل نفر  در آن دعوت نموده بود مطرح بوده و تا آخرين لحظات حيات پربار پيامبراكرم (ص) ادامه داشته است ، در اين ميان حوادث و رخدادهايي كه در آخرين حج رسول خدا(ص) كه به نام حجة الوداع معروف است صورت گرفته است از اهميت بيشتري برخوردار است در اين جا به رخدادي كه در اين سفر صورت گرفته است به اجمال اشاره مي كنيم:

 همانطور كه اشاره شد مسئله ي جانشيني علي عليه السلام  تنها از غدير خم شروع نشده بلكه حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم  قبل از اين سفر و در طول  اين سفر همواره در پي اين مقصود بوده است و در فاصله اي ورود به مكه و ايام مراسم حج و مواقف مني و عرفات و مشعر و مني و بازگشت به مكه پيغمبر (ص) سخنراني‌هايي داشته است كه در طيّ آنها  احكام حلال و حرام و مسايل ديگر مردم را مطرح كرده است كه جاي ذكر آنها در اين جا نيست آنچه  در اين جا  مهم است  اين است كه در همه ي موارد و در هر توقفگاه و سخنراني‌ها حضرت از اهل بيت خود يادي به ميان آورده و سفارش آنها را به مردم انجام داده است كه :

« مردم ! من به زودي از ميان شما مي‌روم ولي دو چيز سنگين و گران بها را در ميان شما مي‌گذارم يكي كتاب خدا و ديگري اهل بيت و عترتم و اين دو  از هم جدا نمي‌شوند تا روز قيامت كه كنار حوض كوثر به من ملحق شوند»

وقتي پيامبراكرم (ص) و ديگر مسلمانان ازانجام مراسم حج فارغ مي شوند و به قصد ديار خود مكه را ترك مي گويند ، وقتي بر سر چند راهي در منطقه اي به نام غدير خم مي رسند و در آنجا  مردم مدينه به سمت مدينه و اهل يمن به طرف يمن و اهل نجد به طرف نجد و ساير طوايف به طرف  سر منزل خود از هم جدا مي شوند ؛ ناگهان ، جبرئيل فرود آمده و به پيامبر دستور توقف همگاني مي دهد در جائيكه هوا به شدت گرم است و خورشيد عمودي بر سر مردم مي‌تابد و هيچ پناه و درخت و سايباني وجود ندارد .

 پيغمبر (ص) به دستور خدا(ج) متوقف مي شود و دستور مي دهد كساني كه جلو تر رفته اند؛ برگردند و همگان انتظار كساني را بكشند كه نرسيده اند.

 هيچ كس نمي‌داند چه خبري پيش آمده  و به خاطر چه مسئله اي در اين صحراي سوزان بايد توقف كنند!

تنها رسول خدا(ص) مي داند كه در اينجا بايد تاريخ اسلام ورق بخورد، و دين اسلام به كمال خود برسد ؛ اين بهترين موقعيت است، كجا مي‌شود اين جمعيت صدو بيست و چهار هزار نفر ي را فراهم آورد كجا چنين مردم مسلمان آماده را كه خود را با اعمال حج تطهير كرده اند و آب توبه بر خود ريخته و با رمي جمره شيطان را از خود رانده اند  و با قرباني به خدا نزديك شده اند ، پيدا كرد اين جا بايد دين و ايمان شان از جانب خدا تكميل شود.

اين جا فرمان الهي رسول الهي را ملزم مي سازد كه :

«يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك»

اي فرستاده ! آنچه از جانب پروردگار تو بر تو نازل شده است ابلاغ كن ! اين آخرين فرصت براي اجراي حكمي است كه مساوي با همه ي اسلام است  حكمي كه نتيجه ي 23 سال تلاش و جانفشاني و ابلاغ رسالت و صدها احكام واجب و حرام  مانند نماز و روزه و حج و جهاد و... است.

حكمي كه اگر از آن سرباز زده شود و اين حكم به مرحله ي ابلاغ و اجرا نرسد مثل اين است كه در اين 23 سال هيچ عملي انجام نشده است، همه احكام يك طرف و اين حكم يك طرف.

 «و ان لم تَفعَل فما بلّغتَ رسالتَه»

در چنين شرايطي پيامبر پس از نماز ظهر ، براي ايراد سخن به جاي بلندي نياز دارد تا همه ي مردم حضرت (ص) را ديده و صدايش را بشنوند بدين منظور جهاز شترها را روي هم تلنبار مي كنند و از آنها منبري درست مي سازند تا حضرت روي آن ها قرار بگيرد.

مردمي كه از توقف ناگهاني در اين فضاي نا مساعد كم و بيش متوجه اهميت پيام شده اند با ديدن رسول خدا(ص) بر بالاي جهاز شترها ، تمام توجه خود را معطوف شنيدن اين پيام مهم از زبان پيغمبر (ص) كرده اند .

حضرت پس از حمد و ثناي الهي و پس از اقرار گرفتن از مردم براي اينكه در اين مدت چيزي كم نگذاشته است و  يك مشت عرب پابرهنه ، از فرهنگ تهي ، از خدا بي‌خبر  و گرفتار هزاران بت خود ساخته را خداپرست ، زبانزد جامعه ي پيشرفته و مترقي، مايه ي وحشت همه ابرقدرت‌ها و ... قرار داده است؛ اعلان فرمود كه : خداي عليم و لطيف به من خبر مي‌دهد كه بزودي دعوت حق را لبيك گفته و از ميان شما رخت برمي‌بندم، ولي ما همه در برابر خداي لطيف مسئوليم و بايد جوابگوي اعمال خود باشيم.

آيا من به تصريح قرآن كريم كه مي فرمايد : «النبي اولي بالمومنين من انفسهم» بر جان و مال شما از خود شما سزاوارتر نيستم؟

همه عرض كردند بلي يا رسول الله. ما هر چه داريم از بركت وجود شما داريم  جان ومال ما فداي تو باد !

حضرت پس از اداي اين تشريفات و پس از اقرار گرفتن از مردم مبني براينكه رسول خدا بر جان ومال مؤمنين از خود مؤمنين سزاوار تر و اولي تر است ، دست علي را گرفته و با دست خود به قدري بالا مي برد كه سفيدي زير بغل هر دو بر مردم نمايان مي شود ، آن زمان مي  فرمايد:

«من كنت مولاه فهذا علي مولاه»

هر كه من بر او چنين تسلطي دارم علي بر او چنين سلطه دارد. هر كه من مولا و سرپرست او هستم علي مولا و سرپرست اوست بعد از اعلام ولايت و اولويت علي (ع) حضرت آيه شريفه ي ابلاغ ولايت را تلاوت فرمود:

«يا ايها الرسول بلغ من انزل اليك من ربك»

  مورخين و تاريخ نويسان گفته اند كه ابلاغ ولايت قبلا چند بار از پيغمبر (ص) خواسته شده بود و لي در هر بار حضرت مي‌فرمود: اين مردم تازه زمان جاهليت را پشت سر گذاشته و هنوز اسلام در جان آنها رسوخ نكرده است  ممكن است زير بار اين پيشنهاد نروند و قبول آن بر آنها سخت و سنگين باشد، و با ابلاغ اين پيام حتماً در دل و با زبان شان خواهند گفت كه  پيغمبر (ص) بعد از اينكه خودش تثبيت شده است  مي‌خواهد پسر عمو و دامادش را هم بر ما تحميل كند تا اينكه در غديرخُم آخرين فرصت ابلاغ اين رسالت الهي فرا رسيد و جبرئيل (ع) كلام الهي را با چنين تضميني آورد كه :

«والله يعصمك من الناس»

خداوند تو را از مردم نگاهداري مي‌كند و گزندي به تو وارد نمي‌شود، گزندي كه رسول خدا(ص) از آن بيم داشت، تأثير ناپذيري اين پيام بر مردم و شعله ور شدن تعصبات جاهليت ودر نتيجه عدم اجراي صحيح اين رسالت الهي بود كه خداوند همانطور كه در آيه 9 سوره حجر اصل دين را ضمانت كرده و مي فرمايد كه : «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون»

در اين جا با «والله يعصمك من الناس» بخش ديگري از دين يعني مسئله امامت و ولايت را تضمين مي كند.

پس از ابلاغ رسمي ولايت و جانشيني علي عليه السلام ، مردم پذيرش اين پيام الهي را با بيعت خود اظهار كردند و گروه گروه و دسته دسته براي بيعت آمده و اين ولايت عهدي را به اميرالمومنين (ع) تبريك گفتند حتي براي زنان نيز طشت  آبي آوردند كه حضرت امير (ع) دست در طشت آب مي گذاشت و زنان با گذاشتن دست خود در آب با حضرت بيعت مي‌كردند، هنوز اين مراسم به پايان نرسيده و مردم متفرق نشده بودند كه آيه 3 سوره مائده توسط جبرئيل امين بر پيغمبر (ص) نازل شد كه :

«اليوم اكملت لكم دينكم و اتممتُ عليكم نعمتي و رضيتُ لكم الاسلام دينا»  امروز دين شما را براي شما كامل و نعمتم را بر شما تمام و اسلام را به عنوان دين شما پذيرفتم.

پيامبر (ص) با نزول اين آيه با خوشحالي تمام فرمود:

الله اكبر علي كمال الدين و تمام النعمه و رضي الرب برسالتي و الولايه لعلي بن ابي‌طالب بعدي»

بزرگ است خداي منعم و بخشنده و خدا را ستايش مي‌كنيم كه دين را كامل و نعمت را تمام و به رسالت من و ولايت علي بن‌ابي طالب بعد از من ابراز رضايت فرمود.

 پيغمبر اكرم (ص) حق دارد كه پس از به سر منزل مقصود رساندن اين بار سنگين رسالت و نصب اميرالمومنين (ع) به خلافت و اعلان رضايت خداوند و به نتيجه رسيدن زحمات 23 ساله اش و اكمال دين و اتمام نعمت و مورد رضايت قرار گرفتن دين اسلام اين چنين ابراز خوشحالي وسرور نمايد.

زيرا واقعه اي كه در غدیر رخ داد یک واقعه اي  تاریخی صرف نبوده و نيست ،  بلکه مجموعه ای از وقایع سرنوشت ساز بشر ي است. غدیر ثمره اي نبوت و میوه رسالت است غدیر روز تعیین خط مشی مسلمین تا آخرین روز دنیاست.

غدیر روز عزای ابلیس و ابلیسیان و روز یأس و ناامیدی منافقین است «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم ....»  و روز غدير  روز عید آل محمد(ص) و روز جشن اهل بیت(ع) است. و به همين جهت  از عید غدیر به عنوان «عید الله اکبر» ياد شده است.

 باید این روز را عید گرفت و بزرگ داشت همان گونه که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «روز غدیر خم بالاترین عید امّت من است و به امیرالمؤمنین وصیت فرمودند که این روز را عید بگیرید.»

مديريت وبلاگ اين روز و مناسبت فرخنده را به تمام مسلمين و پيروان راستين رسالت و شيعيان جهان و مخصوصاً به خوانندگان و مراجعين محترم صميمانه تبريك و تهنيت گفته و خداوند را سپاس گزار است كه ما را از متمسكين به ولايت اميرالمؤمنين علي عليه السلام شخصيت بي نظير جهان اسلام و اولاد پاك و معصومش قرار داده است.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

18 ذي الحجه ، عيد غدير  1428

مظفری