بسمه تعالی

حکایت انسان و دنیا

رسول خدا(ص) فرمود:  لو تعلمون من الدنیا ما اعلم لاستراحت انفسکم منها.[1]

اگر آنچه من از دنیا می دانم شما نیز بدانید جان هایتان از آن آسوده می شود.

 رسول الله (ص) : مالی و الدنیا؟ انما مثلی و مثل الدنیا کمثل راکب مرَّ للقیلولة فی ظلِّ شجرة فی یوم صیف ثم راح و ترکها.[2]

 مرا با دنیا چه کار؟ همانا حکایت من و دنیا حکایت مسافری است که در یک روز تابستانی برای خواب نیمروز در سایه ای درختی فرود می آید و سپس آن جا را ترک می کند و می رود.

 امام علی (ع) : كم من واثق بها قدفجعته، و ذي طمأنينة إليها قد صرعته، و ذی حذر قد خدعته [3]

چه بسا کسانی که به این دنیا اعتماد کردند و دنیا آنان را دردمند کرد و چه بسا کسانی که به آن دل خوش کردند و دنیا آنان را به خاک (مذلّت) افکند و چه بسا افراد محتاط و هوشمندی که دنیا فریبشان داد.

 امام علی (ع): غُرِّی یا دنیا من جهل حیَلک و خفی علیه حبائل کیدک .[4]

 ای دنیا! کسی را بفریب که حیله های تو را نمی شناسد و از دامهای نیرنک تو بی خبر است.

  امام علی (ع):  من عرف خداع الدنیا لم یغترّ منها بمحالات الاحلام.[5]

 هر که ترفند دنیا را بشناسد فریب رؤیاهای تحقق ناپذیر آن را نمی خورد.

 آری ، دنیا مانند خورشید است تا می آیی از طلوع آن لذت ببری با غروب آن دلگیر می شوی.



[1]  کنزالعمال /6130

[2]  بحارالانوار، ج 73، ص 119.

[3]  بحارالانوار، ج 73،ص 97.

[4]  غررالحکم /4.

[5]  غررالحکم / 8939